thinness


نازکی، باریکی، لاغری، رقیقی، کم مایگی، سبکی، سستی

جمله های نمونه

1. The thinness of the wire was a great problem.
[ترجمه گوگل]نازک بودن سیم مشکل بزرگی بود
[ترجمه ترگمان]لاغری این سیم مشکل بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He'd always been inclined to thinness but now he looked scrawny, and much older.
[ترجمه گوگل]او همیشه به لاغری تمایل داشت، اما اکنون لاغر به نظر می رسید و بسیار مسن تر
[ترجمه ترگمان]او همیشه لاغر شده بود اما حالا لاغر شده بود و خیلی پیرتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because of the comparative thinness of the jigsaw blade, it is quite easy to steer it round quite tight curves.
[ترجمه گوگل]به دلیل نازک بودن نسبی تیغه اره منبت کاری اره مویی، هدایت آن به دور منحنی های کاملاً محکم بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]به دلیل لاغری تطبیقی تیغه اره، هدایت کردن آن به دور از منحنی بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But thinness, as opposed to slimness, also carries connotations of weightlessness and emptiness.
[ترجمه گوگل]اما لاغری، بر خلاف لاغری، مفاهیم بی وزنی و پوچی را نیز به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]اما لاغری، برخلاف to نیز، دلالت ضمنی بر بی وزنی و خالی بودن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The associations with head circumference and thinness must therefore reflect reduced fetal growth.
[ترجمه گوگل]بنابراین ارتباط با دور سر و لاغری باید نشان دهنده کاهش رشد جنین باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین ارتباط محیط با محیط و لاغری باید منعکس کننده رشد جنین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thinness at birth is a particularly strong predictor of death before 65 years of age.
[ترجمه گوگل]لاغری در بدو تولد پیش بینی کننده قوی مرگ قبل از 65 سالگی است
[ترجمه ترگمان]Thinness در هنگام تولد یک پیش بینی کننده قوی از مرگ قبل از ۶۵ سال سن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The endless quest for thinness has done far more harm than good.
[ترجمه گوگل]جست و جوی بی پایان برای لاغری، ضرر بسیار بیشتری نسبت به سود داشته است
[ترجمه ترگمان]تلاش بی پایان برای لاغری بیش از خوب آسیب رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He disliked the thinness of the soup.
[ترجمه گوگل]از نازکی سوپ بدش می آمد
[ترجمه ترگمان]از لاغری سوپ خوشش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The consequence indicated that eperythrozoon suis resis thinness to physics and chemicals in resistant experiment.
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان داد که eperythrozoon suis در آزمایش مقاوم به نازکی در برابر فیزیک و مواد شیمیایی مقاومت می کند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که eperythrozoon نسبت به فیزیک و مواد شیمیایی مقاوم در برابر آزمایش مقاوم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The extreme thinness of Saturn's rings can be appreciated from frames taken near the crossing time.
[ترجمه گوگل]نازکی شدید حلقه‌های زحل را می‌توان از فریم‌هایی که در نزدیکی زمان تقاطع گرفته شده‌اند درک کرد
[ترجمه ترگمان]لاغری شدید حلقه های زحل را می توان از فریم های گرفته نزدیک زمان عبور مورد تقدیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Coating material can be saved because of the thinness of the monolayer.
[ترجمه گوگل]مواد پوشش را می توان به دلیل نازک بودن تک لایه ذخیره کرد
[ترجمه ترگمان]مواد Coating را می توان به دلیل لاغری تک لایه ذخیره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Noodle dishes into thinness, Marinates Instant, tomato sauce, aroma spell, then great.
[ترجمه گوگل]ظروف رشته فرنگی به نازکی، Marinates فوری، سس گوجه فرنگی، طلسم عطر، سپس عالی
[ترجمه ترگمان]غذاهای Noodle به لاغری، فوری Marinates، سس گوجه فرنگی، افسون رایحه، و سپس عالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was attractive enough to disguise the thinness of her chest wall and upper arms.
[ترجمه گوگل]آنقدر جذاب بود که نازکی دیواره سینه و بالای بازوهایش را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]به اندازه ای جذاب بود که روی دیوار سینه و بازوهایش را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Markets can overcome thinness, the paper says; they can also overcome illegality.
[ترجمه گوگل]این روزنامه می گوید که بازارها می توانند بر نازکی غلبه کنند آنها همچنین می توانند بر غیرقانونی بودن غلبه کنند
[ترجمه ترگمان]این مقاله می گوید که بازارها می توانند بر لاغری غلبه کنند؛ همچنین می توانند غیرقانونی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We have shifted to thinness as our new mark of virtue.
[ترجمه گوگل]ما به لاغری به عنوان نشانه جدید فضیلت خود روی آورده ایم
[ترجمه ترگمان]ما به خاطر نشان جدید فضیلت، به لاغری خود تغییر کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• narrowness, slimness; fineness, delicateness; scarcity

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : thin
✅️ اسم ( noun ) : thinness / thinner
✅️ صفت ( adjective ) : thin
✅️ قید ( adverb ) : thinly / thin
نازک تر

بپرس