thinly

/ˈθɪnli//ˈθɪnli/

بطور نازک یا لاغر، کم

جمله های نمونه

1. a thinly populated region
ناحیه ای که جمعیت آن تنک است.

2. our pool is frozen over thinly
روی حوض ما یخ نازکی بسته است.

3. She spread the toast thinly with raspberry jam.
[ترجمه شان] اوبر روی نان برشته، لایه نازکی از مربای تمشک مالید.
|
[ترجمه گوگل]نان تست را نازک با مربای تمشک پخش کرد
[ترجمه ترگمان]نان برشته را با مربای تمشک پهن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ointment should be spread thinly on the bruised areas.
[ترجمه شان] پماد ضد سوختگی باید با لایه نازکی، روی نواحی آسیب دیده مالیده شود.
|
[ترجمه گوگل]پماد باید به صورت نازک بر روی نواحی کبودی پخش شود
[ترجمه ترگمان]پماد سوختگی باید به صورت کمی بر روی مناطق آسیب دیده پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Scrape the carrots and slice them thinly.
[ترجمه گوگل]هویج ها را رنده کرده و نازک برش دهید
[ترجمه ترگمان] هویج رو بکش و تیکه تیکه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pizza dough should be rolled thinly.
[ترجمه گوگل]خمیر پیتزا باید نازک رول شود
[ترجمه ترگمان]پیتزا باید پخش بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In her speech she made several thinly disguised attacks on the president.
[ترجمه گوگل]او در سخنرانی خود چندین حمله پنهانی به رئیس جمهور انجام داد
[ترجمه ترگمان]در گفتار او چندین حمله به رئیس جمهور کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Expertise in this field is very thinly spread across the country.
[ترجمه گوگل]تخصص در این زمینه در سراسر کشور بسیار ناچیز است
[ترجمه ترگمان]تخصص در این زمینه بسیار کم در سراسر کشور پخش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The novel is a thinly disguised autobiography.
[ترجمه گوگل]این رمان یک اتوبیوگرافی نازک مبدل است
[ترجمه ترگمان]این رمان یک زندگینامه مختصر پنهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mrs Brown wrapped the thinly clad man in her fur coat.
[ترجمه گوگل]خانم براون مرد نازک پوش را در کت پوستش پیچید
[ترجمه ترگمان]خانم براون مرد ژنده پوش را در پالتوی خز خود پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Slice the mushrooms thinly and fry in butter.
[ترجمه گوگل]قارچ ها را نازک برش دهید و در کره تفت دهید
[ترجمه ترگمان]قارچ ها رو کم کن و کره رو برشته کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Slice the potatoes thinly.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی ها را نازک برش دهید
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی را کم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was a thinly disguised attack on the President.
[ترجمه شان] حمله ای که به رییس جمهورشد، در لفافه ( تلویحی ) بود.
|
[ترجمه گوگل]این یک حمله نازک مبدل به رئیس جمهور بود
[ترجمه ترگمان]حمله thinly به رئیس جمهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The speech was seen by many as a thinly disguised attack on the president.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی توسط بسیاری به عنوان حمله ای پنهان به رئیس جمهور تلقی شد
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی در بسیاری از آنان دیده می شد که بر رئیس جمهور حمله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with thin layers; feebly; sparsely
a thinly veiled or thinly disguised remark is one that does not say exactly or truthfully what a person means, but which people clearly understand in spite of this.

پیشنهاد کاربران

1. به صورت نازکی. با لایه های نازکی 2. بصورت نامتراکمی. با پراکندگی کم 3. فاصله دار. با فاصله زیاد. 4. بطور ضعیفی. با حالت خفیفی 5. نسبتا اشکار. با پرده پوشی ضعیف
مثال:
slice the cheese thinly
پنیر را بصورت نازکی ورقه ورقه ببر.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : thin
✅️ اسم ( noun ) : thinness / thinner
✅️ صفت ( adjective ) : thin
✅️ قید ( adverb ) : thinly / thin
ظریف، به شکلی ظریف
Thinly disguised= barely hidden
مختصراً
به طور نازک ، خیلی کم، , واضح مشخص ،
واضح و مشخص
a thinly disguised lie
یک کمی

بپرس