1. he thinks all beggers are vermin
او می پندارد که همه ی گداها انگل هستند.
2. he thinks he has a monopoly on intelligence
او فکر می کند که فقط خودش باهوش است.
3. he thinks he is a genius, but we must disabuse him
او فکر می کند نابغه است،اما باید او را از اشتباه درآوریم.
4. he thinks he is somebody
فکر می کند آدم مهمی است.
5. he thinks he is the bee's knees!
فکر می کنه آدمیه !
6. he thinks newspapers are the sole arbiters of th virtues and faults of governments
فکر می کند روزنامه ها یگانه داوران خوبی ها و بدی های دولت ها هستند.
7. he thinks that communism is dead
او معتقد است که کمونیسم مرده است.
8. he thinks that everything revolves around money
او فکر می کند که همه چیز بر محور پول می چرخد.
9. he thinks this ministry is his own fiefdom!
آقا خیال می کنه این وزارتخانه ملک خصوصی خودشه !
10. she thinks they are to blame and i concur
او فکر می کند که آنها مقصرند و من با او هم عقیده ام.
11. a bigot thinks that only his own beliefs are right
آدم متعصب فکر می کند فقط اعتقاد خودش درست است و بس
12. evil to him who evil thinks
بدی سزاوار کسی است که بد اندیش است
13. the bigotry of a christian who thinks all non-christians will go to hell
کوته فکری یک فرد مسیحی که فکر می کند همه ی غیرمسیحیان به جهنم خواهند رفت