thinking cap

/ˈθɪŋkəŋˈkæp//ˈθɪŋkɪŋkæp/

طرز تفکر

جمله های نمونه

1. She told her pupils to put on their thinking caps before answering questions.
[ترجمه گوگل]او به دانش‌آموزانش گفت که قبل از پاسخ دادن به سؤالات کلاه‌های فکری خود را بگذارند
[ترجمه ترگمان]او به شاگردانش گفت قبل از جواب دادن، کلاه های فکری خود را بر سر آن ها بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So pull on those thinking caps, get the vinyl out of the closet and start spinning those records.
[ترجمه گوگل]بنابراین آن کلاه های فکری را بپوشانید، وینیل را از گنجه بیرون بیاورید و شروع به چرخاندن آن رکوردها کنید
[ترجمه ترگمان]پس آن کلاه های فکری را بکشید، the را از کمد بیرون بیاورید و شروع به چرخش آن کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So thinking caps on, while the rest of us prepare to put our hands into our pockets-yet again.
[ترجمه گوگل]بنابراین فکر کردن به پایان می رسد، در حالی که بقیه آماده می شوند تا دوباره دست هایمان را در جیب بگذاریم
[ترجمه ترگمان]بنابراین همه ما آماده می شویم تا دست های خود را در جیب قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Instead, put on your thinking cap, and turn those prepared ingredients into new dishes.
[ترجمه گوگل]در عوض، کلاه فکری خود را بپوشید و آن مواد آماده را به غذاهای جدید تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]در عوض، کلاه فکر خود را کنار بگذارید و آن مواد تشکیل دهنده آماده را به غذاهای جدید تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You should put on your thinking cap to solve this problem.
[ترجمه گوگل]برای حل این مشکل باید کلاه فکری خود را بگذارید
[ترجمه ترگمان]شما باید کلاه فکر خود را برای حل این مشکل انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everybody can use put on one's thinking cap more child, go organizing a few already clear and coherent the English of the keyword that can experience you again is short sentence.
[ترجمه گوگل]همه می توانند از کلاه فکری خود استفاده کنند، کودک، چند کلمه کلیدی را که قبلاً واضح و منسجم است سازماندهی کنید که می تواند شما را دوباره تجربه کند جمله کوتاهی است
[ترجمه ترگمان]هر کسی می تواند از این موضوع استفاده کند، بیشتر به فکر کودک می افتد، و چند تا از کلمات کلیدی را سازماندهی می کند که می تواند دوباره شما را تجربه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You should put thinking cap to solve this problem.
[ترجمه گوگل]برای حل این مشکل باید کلاه فکری قرار دهید
[ترجمه ترگمان]شما باید این مساله را برای حل این مشکل انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Put on your thinking cap, please.
[ترجمه گوگل]لطفا کلاه فکری خود را بپوشید
[ترجمه ترگمان]کلاه your رو بذار سرت، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Put on that thinking cap and figure out just what you want to know!
[ترجمه گوگل]آن کلاه فکری را بپوش و آنچه را که می‌خواهی بدانی بفهم!
[ترجمه ترگمان]به کلاه فکر کن و بفهم که چی می خوای بدونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm in need of some interesting suggestions so if you can put your thinking cap on I'd be grateful.
[ترجمه گوگل]من به چند پیشنهاد جالب نیاز دارم، بنابراین اگر بتوانید کلاه فکری خود را بگذارید، ممنون می شوم
[ترجمه ترگمان]من به چند پیشنهاد جالب احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Miss Stone told her pupils to put on their thinking cap before answering the question.
[ترجمه گوگل]خانم استون به دانش‌آموزانش گفت که قبل از پاسخ دادن به سؤال کلاه فکری خود را بپوشند
[ترجمه ترگمان]میس استون به شاگردان خود گفته بود که قبل از جواب دادن به سوال، کلاه را بر سر بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس