• (1)تعریف: suitable to be considered as a possibility; conceivable. • متضاد: unthinkable • مشابه: earthly, probable
- It was only just becoming thinkable that the earth could be round.
[ترجمه گوگل] تازه تصور می شد که زمین می تواند گرد باشد [ترجمه ترگمان] فقط داشت فکر می کرد که زمین می تواند گرد و خاک باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: capable of being thought or considered. • متضاد: unthinkable
جمله های نمونه
1. At that time, it would not have been thinkable to openly criticize the government.
[ترجمه گوگل]در آن زمان انتقاد آشکار از دولت قابل تامل نبود [ترجمه ترگمان]در آن زمان اصلا قابل تصور نبود که دولت صریحا از دولت انتقاد کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Such an idea was scarcely thinkable ten years ago.
[ترجمه گوگل]ده سال پیش چنین ایده ای به سختی قابل تصور بود [ترجمه ترگمان]این نظر تقریبا ده سال پیش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It would not have been thinkable to criticize a Soviet leader before these changes came about.
[ترجمه گوگل]انتقاد از یک رهبر شوروی قبل از وقوع این تغییرات قابل تصور نبود [ترجمه ترگمان]اصلا قابل تصور نبود که قبل از این تغییرات رهبر اتحاد جماهیر شوروی را مورد انتقاد قرار دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. War between big powers would once again become thinkable.
[ترجمه گوگل]جنگ بین قدرت های بزرگ بار دیگر قابل تامل خواهد بود [ترجمه ترگمان]جنگ بین قدرت های بزرگ یک بار دیگر قابل تعمیم خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I'm sorry to say her idea is hardly thinkable.
[ترجمه گوگل]متأسفم که بگویم ایده او به سختی قابل فکر است [ترجمه ترگمان]متاسفم که این ایده را به سختی قابل فکر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Other ways to whittle down banks are thinkable.
[ترجمه گوگل]راه های دیگری برای کاهش بانک ها قابل تصور است [ترجمه ترگمان]راه های دیگری برای پایین آوردن بانک ها، قابل متصور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What is thinkable is also possible.
[ترجمه بهروز بلانی زاده] آنچه به اندیشه درآمدنی است, ممکن نیز هست.
|
[ترجمه گوگل]آنچه قابل تامل است نیز ممکن است [ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن است وجود داشته باشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He said that her idea is hardly thinkable.
[ترجمه گوگل]او گفت که ایده او به سختی قابل فکر است [ترجمه ترگمان]گفت که فکر او به زحمت قابل فکر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]آیا سیاهی سفید قابل تصور است؟ [ترجمه ترگمان]آیا سیاهی و سیاهی است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. What thinkable is also possible.
[ترجمه بهروز بلانی زاده] آنچه به اندیشه آمدنی است, امکان پذیر نیز هست.
|
[ترجمه گوگل]آنچه قابل تأمل است نیز ممکن است [ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن است وجود داشته باشد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Unemployment has reached a level that would not have been thinkable ten years ago.
[ترجمه گوگل]بیکاری به سطحی رسیده که ده سال پیش قابل تصور نبود [ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری به سطحی رسیده است که ده سال پیش قابل تصور نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Perhaps, in some future haunted by scarcity, the unthinkable may be thinkable after all.
[ترجمه گوگل]شاید در آیندهای که در کمیابی است، چیزهای غیرقابل تصور در نهایت قابل فکر باشد [ترجمه ترگمان]شاید، در آینده که تحت تاثیر کمیابی قرار گرفته باشد، قابل تصور نیست که چنین باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A crash is a moment of panic when events are out of control and outlandish predictions become thinkable.
[ترجمه گوگل]تصادف لحظه ای از وحشت است که رویدادها از کنترل خارج می شوند و پیش بینی های عجیب و غریب قابل فکر می شوند [ترجمه ترگمان]وقتی رویدادها از کنترل خارج می شوند و پیش بینی های عجیب و غریب غیرقابل درک می شوند، صدای سقوط لحظه وحشت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Unemployment have reach a level that will not have be thinkable ten years ago.
[ترجمه گوگل]بیکاری به سطحی رسیده که ده سال پیش قابل تصور نبود [ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری به سطحی رسیده است که ده سال پیش قابل تعمیم نباشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اندیشه پذیر (صفت)
cogitable, thinkable
ممکن (صفت)
feasible, thinkable, conceivable, possible
فکر کردنی (صفت)
thinkable
قابل فکر (صفت)
thinkable
انگلیسی به انگلیسی
• conceivable, possible; capable of being thought or comprehended