thinkable

/ˈθɪŋkəbl̩//ˈθɪŋkəbl̩/

معنی: اندیشه پذیر، ممکن، فکر کردنی، قابل فکر
معانی دیگر: اندیش پذیر، قابل تفکر، قابل تصور، اندیشیدنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: thinkably (adv.)
(1) تعریف: suitable to be considered as a possibility; conceivable.
متضاد: unthinkable
مشابه: earthly, probable

- It was only just becoming thinkable that the earth could be round.
[ترجمه گوگل] تازه تصور می شد که زمین می تواند گرد باشد
[ترجمه ترگمان] فقط داشت فکر می کرد که زمین می تواند گرد و خاک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: capable of being thought or considered.
متضاد: unthinkable

جمله های نمونه

1. At that time, it would not have been thinkable to openly criticize the government.
[ترجمه گوگل]در آن زمان انتقاد آشکار از دولت قابل تامل نبود
[ترجمه ترگمان]در آن زمان اصلا قابل تصور نبود که دولت صریحا از دولت انتقاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such an idea was scarcely thinkable ten years ago.
[ترجمه گوگل]ده سال پیش چنین ایده ای به سختی قابل تصور بود
[ترجمه ترگمان]این نظر تقریبا ده سال پیش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It would not have been thinkable to criticize a Soviet leader before these changes came about.
[ترجمه گوگل]انتقاد از یک رهبر شوروی قبل از وقوع این تغییرات قابل تصور نبود
[ترجمه ترگمان]اصلا قابل تصور نبود که قبل از این تغییرات رهبر اتحاد جماهیر شوروی را مورد انتقاد قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. War between big powers would once again become thinkable.
[ترجمه گوگل]جنگ بین قدرت های بزرگ بار دیگر قابل تامل خواهد بود
[ترجمه ترگمان]جنگ بین قدرت های بزرگ یک بار دیگر قابل تعمیم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm sorry to say her idea is hardly thinkable.
[ترجمه گوگل]متأسفم که بگویم ایده او به سختی قابل فکر است
[ترجمه ترگمان]متاسفم که این ایده را به سختی قابل فکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other ways to whittle down banks are thinkable.
[ترجمه گوگل]راه های دیگری برای کاهش بانک ها قابل تصور است
[ترجمه ترگمان]راه های دیگری برای پایین آوردن بانک ها، قابل متصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What is thinkable is also possible.
[ترجمه بهروز بلانی زاده] آنچه به اندیشه درآمدنی است, ممکن نیز هست.
|
[ترجمه گوگل]آنچه قابل تامل است نیز ممکن است
[ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن است وجود داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He said that her idea is hardly thinkable.
[ترجمه گوگل]او گفت که ایده او به سختی قابل فکر است
[ترجمه ترگمان]گفت که فکر او به زحمت قابل فکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is white blackness thinkable?
[ترجمه بهروز بلانی زاده] آیا سیاهیِ سپید , قابلِ تصور است؟
|
[ترجمه گوگل]آیا سیاهی سفید قابل تصور است؟
[ترجمه ترگمان]آیا سیاهی و سیاهی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What thinkable is also possible.
[ترجمه بهروز بلانی زاده] آنچه به اندیشه آمدنی است, امکان پذیر نیز هست.
|
[ترجمه گوگل]آنچه قابل تأمل است نیز ممکن است
[ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن است وجود داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unemployment has reached a level that would not have been thinkable ten years ago.
[ترجمه گوگل]بیکاری به سطحی رسیده که ده سال پیش قابل تصور نبود
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری به سطحی رسیده است که ده سال پیش قابل تصور نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perhaps, in some future haunted by scarcity, the unthinkable may be thinkable after all.
[ترجمه گوگل]شاید در آینده‌ای که در کمیابی است، چیزهای غیرقابل تصور در نهایت قابل فکر باشد
[ترجمه ترگمان]شاید، در آینده که تحت تاثیر کمیابی قرار گرفته باشد، قابل تصور نیست که چنین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A crash is a moment of panic when events are out of control and outlandish predictions become thinkable.
[ترجمه گوگل]تصادف لحظه ای از وحشت است که رویدادها از کنترل خارج می شوند و پیش بینی های عجیب و غریب قابل فکر می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی رویدادها از کنترل خارج می شوند و پیش بینی های عجیب و غریب غیرقابل درک می شوند، صدای سقوط لحظه وحشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unemployment have reach a level that will not have be thinkable ten years ago.
[ترجمه گوگل]بیکاری به سطحی رسیده که ده سال پیش قابل تصور نبود
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری به سطحی رسیده است که ده سال پیش قابل تعمیم نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اندیشه پذیر (صفت)
cogitable, thinkable

ممکن (صفت)
feasible, thinkable, conceivable, possible

فکر کردنی (صفت)
thinkable

قابل فکر (صفت)
thinkable

انگلیسی به انگلیسی

• conceivable, possible; capable of being thought or comprehended

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : think
✅️ اسم ( noun ) : thought / thoughtfulness / thoughtlessness / think / thinker / thinking
✅️ صفت ( adjective ) : thoughtful / thoughtless / thinkable / thinking
✅️ قید ( adverb ) : thoughtfully / thoughtlessly
قابل تصور -

بپرس