1. Think twice before you do it.
[ترجمه گوگل]قبل از انجام آن دو بار فکر کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه انجامش بدی فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه انجامش بدی فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A visible alarm makes burglars think twice.
[ترجمه نگار] یک هشدار قابل ملاحظه باعث میشود دزد ها همه جوانب را در نظر بگیرند ( قبل از طرح و نقشه ریختن برای دزدی خوب فکر کنند )|
[ترجمه گوگل]یک زنگ هشدار قابل مشاهده، سارقان را وادار می کند دو بار فکر کنند[ترجمه ترگمان]یک هشدار آشکار باعث می شود که دزدها به دو بار فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Think twice before doing anything rash.
[ترجمه گوگل]قبل از انجام هر کاری عجولانه دو بار فکر کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از این که کار عجولانه ای انجام بدی دو بار فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از این که کار عجولانه ای انجام بدی دو بار فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Give me time to think twice before I give you an answer.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به شما پاسخی بدهم به من زمان بدهید تا دو بار فکر کنم
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه جوابی بهت بدم بهم فرصت بده که فکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه جوابی بهت بدم بهم فرصت بده که فکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A previous divorce can make you think twice about getting married again.
[ترجمه گوگل]طلاق قبلی می تواند شما را به فکر ازدواج مجدد وادار کند
[ترجمه ترگمان]طلاق قبلی می تواند باعث شود که شما دو بار در مورد ازدواج مجدد فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طلاق قبلی می تواند باعث شود که شما دو بار در مورد ازدواج مجدد فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Think twice before acting.
[ترجمه گوگل]قبل از اقدام دو بار فکر کنید
[ترجمه ترگمان]دو برابر قبل از بازیگری فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو برابر قبل از بازیگری فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'd think twice before taking out such a large loan.
[ترجمه گوگل]قبل از گرفتن چنین وام بزرگی دو بار فکر می کنم
[ترجمه ترگمان]قبل از بیرون آوردن چنین وام بزرگی، دو بار فکر می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از بیرون آوردن چنین وام بزرگی، دو بار فکر می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He told me to think twice before speaking.
[ترجمه گوگل]او به من گفت قبل از صحبت دو بار فکر کنم
[ترجمه ترگمان]قبل از این که حرف بزنم به من گفت که فکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از این که حرف بزنم به من گفت که فکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You should think twice about employing someone you've never met.
[ترجمه گوگل]شما باید دو بار در مورد استخدام کسی که هرگز ندیده اید فکر کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید دو بار در مورد استخدام کسی که تا حالا ملاقاتش نکردی فکر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو باید دو بار در مورد استخدام کسی که تا حالا ملاقاتش نکردی فکر کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Think twice before you decide.
[ترجمه گوگل]قبل از تصمیم گیری دو بار فکر کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه تصمیم بگیری دو بار فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه تصمیم بگیری دو بار فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. And if that is the case, they might think twice before giving you their money.
[ترجمه گوگل]و اگر اینطور باشد، ممکن است قبل از دادن پول خود دو بار فکر کنند
[ترجمه ترگمان]و اگر اینطور است، ممکن است قبل از دادن پول به شما دو بار فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و اگر اینطور است، ممکن است قبل از دادن پول به شما دو بار فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But it will sure as hell make him think twice before risking it.
[ترجمه گوگل]اما مطمئناً او را وادار می کند قبل از ریسک کردن دو بار فکر کند
[ترجمه ترگمان]اما مطمئنا قبل از این که خطر را به خطر بیاندازد، دو بار دیگر به این موضوع فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما مطمئنا قبل از این که خطر را به خطر بیاندازد، دو بار دیگر به این موضوع فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It made us think twice about striking out in new directions.
[ترجمه گوگل]ما را وادار کرد که دو بار در مورد حرکت در مسیرهای جدید فکر کنیم
[ترجمه ترگمان]این باعث شد دو بار در مورد ضربه زدن به جهت های تازه فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این باعث شد دو بار در مورد ضربه زدن به جهت های تازه فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. And he will prod the party to think twice about shrinking the scope of government.
[ترجمه گوگل]و او حزب را وادار خواهد کرد که دو بار در مورد کوچک کردن دامنه حکومت فکر کند
[ترجمه ترگمان]و او این حزب را وادار خواهد کرد تا دو بار در مورد کاهش محدوده دولت فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و او این حزب را وادار خواهد کرد تا دو بار در مورد کاهش محدوده دولت فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Prepare yourself to feel alienated, and think twice before bringing a date.
[ترجمه گوگل]خودتان را برای احساس بیگانگی آماده کنید و قبل از قرار ملاقات دو بار فکر کنید
[ترجمه ترگمان]خود را آماده کنید که احساس غربت کنید، و فکر کنید دو بار قبل از این که تاریخی را به دست آورید، فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خود را آماده کنید که احساس غربت کنید، و فکر کنید دو بار قبل از این که تاریخی را به دست آورید، فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید