1. I didn't think through the consequences of promotion.
[ترجمه ستاره] من عواقب ارتقای مقام را نسنجیده بودم|
[ترجمه گوگل]من به عواقب ترفیع فکر نکردم[ترجمه ترگمان]من از عواقب ارتقای مقام فکر نکرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was not emotionally stable enough to think through his decision.
[ترجمه ستاره] او به اندازه ی کافی ثبات احساسی نداشت که در مورد تصمیمش درست فکر کند|
[ترجمه گوگل]او از نظر عاطفی آنقدر ثبات نداشت که بتواند در مورد تصمیم خود فکر کند[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی پایدار نبود که به این تصمیم فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. People need time to think through what the changes will mean for them.
[ترجمه ستاره] مردم نیاز به زمان دارند تا در مورد تغییراتی که برایشان با اهمیت است، درست فکر کنند.|
[ترجمه گوگل]مردم به زمان نیاز دارند تا فکر کنند تغییرات برای آنها چه معنایی خواهد داشت[ترجمه ترگمان]افراد به زمان برای فکر کردن از آنچه که تغییرات به معنی آن ها خواهد بود، نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Many mums find it helps to think through every eventuality in advance.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مادران فکر می کنند که از قبل در مورد هر احتمالی فکر کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از داروها به این مساله کمک می کنند که از طریق تمام امکانات پیشاپیش فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از داروها به این مساله کمک می کنند که از طریق تمام امکانات پیشاپیش فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But then think through the logic from the football authorities' perspective.
[ترجمه گوگل]اما سپس از دیدگاه مقامات فوتبال به منطق فکر کنید
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن به منطق از دیدگاه مقامات فوتبال فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما پس از آن به منطق از دیدگاه مقامات فوتبال فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You need to think through what your value system is.
[ترجمه گوگل]باید به این فکر کنید که نظام ارزشی شما چیست
[ترجمه ترگمان]باید به این فکر کنید که سیستم ارزشی شما چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باید به این فکر کنید که سیستم ارزشی شما چیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It forced them to think through what they were doing, and it gave Jody some insights into their character.
[ترجمه گوگل]آنها را وادار کرد تا درباره کاری که انجام میدادند فکر کنند، و به جودی بینشهایی در مورد شخصیت آنها داد
[ترجمه ترگمان]این کار آن ها را مجبور کرد که به آنچه انجام می دهند فکر کنند، و این کار به Jody بینشی نسبت به شخصیت آن ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار آن ها را مجبور کرد که به آنچه انجام می دهند فکر کنند، و این کار به Jody بینشی نسبت به شخصیت آن ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They need to share in the investigation and think through what they feel they can and can not do.
[ترجمه گوگل]آنها باید در تحقیقات سهیم شوند و در مورد آنچه که احساس می کنند می توانند انجام دهند و نمی توانند انجام دهند فکر کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در تحقیقات شرکت کنند و فکر کنند که آن ها چه احساسی دارند و نمی توانند انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در تحقیقات شرکت کنند و فکر کنند که آن ها چه احساسی دارند و نمی توانند انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. People who aren't impulsive think through the consequences of their actions before taking decisive steps.
[ترجمه گوگل]افرادی که تکانشگر نیستند قبل از برداشتن گام های قاطع به عواقب اعمال خود فکر می کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که به طور آنی از عواقب اقدامات خود قبل از برداشتن گام های قاطع فکر نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افرادی که به طور آنی از عواقب اقدامات خود قبل از برداشتن گام های قاطع فکر نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was difficult to think through this maze of contradictory facts and statistics.
[ترجمه گوگل]فکر کردن به این پیچ و خم از حقایق و آمارهای متناقض دشوار بود
[ترجمه ترگمان]به سختی می توان از طریق این هزارتوی واقعیات و آمار متناقض فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به سختی می توان از طریق این هزارتوی واقعیات و آمار متناقض فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This tests your ability to think through the repercussions of your actions.
[ترجمه گوگل]این توانایی شما را برای فکر کردن از طریق عواقب اعمالتان آزمایش می کند
[ترجمه ترگمان]این کار توانایی شما برای فکر کردن از طریق انعکاس اقدامات شما را امتحان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار توانایی شما برای فکر کردن از طریق انعکاس اقدامات شما را امتحان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He didn't think through the consequences of the promotion.
[ترجمه گوگل]او به عواقب ترفیع فکر نکرد
[ترجمه ترگمان]او از عواقب این ترفیع فکر نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او از عواقب این ترفیع فکر نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It forces the sender to carefully think through their arguments and express themselves logically.
[ترجمه گوگل]فرستنده را وادار می کند تا به دقت از طریق استدلال های خود فکر کند و خود را منطقی بیان کند
[ترجمه ترگمان]آن فرستنده را وادار می کند که به دقت از طریق استدلالات آن ها فکر کند و خود را به طور منطقی بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن فرستنده را وادار می کند که به دقت از طریق استدلالات آن ها فکر کند و خود را به طور منطقی بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nothing I think through is worthwhile for the youth.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم هیچ چیزی برای جوانان ارزشمند نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیزی که فکر نمی کنم برای جوانان ارزشمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ چیزی که فکر نمی کنم برای جوانان ارزشمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید