1. Larry Madden, founder of a liturgical think tank.
[ترجمه گوگل]لری مدن، بنیانگذار یک اتاق فکر مذهبی
[ترجمه ترگمان] لری Madden \"موسس شرکت\" liturgical \"هستم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The Cato Institute is a conservative think tank.
[ترجمه گوگل]موسسه کاتو یک اتاق فکر محافظه کار است
[ترجمه ترگمان]موسسه کاتو یک موسسه سیاست محافظه کاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The think tank said that 180,000 jobs had been lost in Labour's first three years.
[ترجمه گوگل]این اتاق فکر اعلام کرد که 180000 شغل در سه سال اول حزب کارگر از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]به گفته این موسسه، در سه سال نخست، ۱۸۰،۰۰۰ شغل از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Such outright activism is not for every think tank.
[ترجمه گوگل]چنین کنشگری آشکار برای هر اتاق فکری نیست
[ترجمه ترگمان]چنین عمل گرایی کاذب برای هر مخزن فرضی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Nicolas Veron, research fellow at Brussels think tank Bruegel, said Sarkozy will have some political impact globally though the policy itself faces an uphill struggle.
[ترجمه گوگل]نیکلاس ورون، پژوهشگر اندیشکده بروگل بروکسل، گفت که سارکوزی تأثیر سیاسی در سطح جهانی خواهد داشت، اگرچه این سیاست خود با چالشی دشوار مواجه است
[ترجمه ترگمان]نیکولا Veron، هم کار تحقیقاتی در بروکسل، فکر می کند که سارکوزی یک تاثیر سیاسی در سطح جهان خواهد داشت، اگر چه خود این سیاست با تلاش دشواری مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's the world's biggest think tank and much can come from such brain storming sessions.
[ترجمه گوگل]این بزرگترین اتاق فکر جهان است و از چنین جلسات طوفان مغزی می توان چیزهای زیادی بدست آورد
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین مخزن فکری دنیاست و بسیاری از آن ها می توانند از چنین جلسات هجوم مغزی بیرون بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In 197 when think tank the Club of Rome published his Malthusian bestseller 'Limits to Growth, ' eco-doom was in and technological optimists weren't getting invited to the best parties.
[ترجمه گوگل]در سال 197، زمانی که اندیشکده «باشگاه رم» پرفروشترین کتاب مالتوسی «محدودیتهای رشد» را منتشر کرد، نابودی زیستمحیطی آغاز شد و خوشبینهای فناوری به بهترین مهمانیها دعوت نمیشدند
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ سال زمانی که فکر کرد که کانون رم کتاب پرفروش خود را در زمینه رشد منتشر کرد، eco در آن بود و خوش بینان به بهترین احزاب دعوت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Laurene is on the board of the think tank where I work.
[ترجمه گوگل]لورن عضو هیئت مدیره اتاق فکری است که من در آن کار می کنم
[ترجمه ترگمان]لورن روی عرشه یک کانون فکری است که من در آن کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Launched by the Institute of Ideas think tank, the Battle of Ideas aims to "make virtues of free-thinking and lively exchanges of views".
[ترجمه گوگل]نبرد ایدهها که توسط اندیشکده موسسه ایدهها راهاندازی شده است، با هدف "ایجاد فضایل آزاداندیشی و تبادل نظرهای پر جنب و جوش" است
[ترجمه ترگمان]جنگ ایده ها که توسط موسسه ایده ها آغاز شد، هدف از آن \"ایجاد تمایز بین تفکر آزاد و تبادل فعال دیدگاه ها\" می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The earthquake hit the Great Ape House and Think Tank Exhibit during afternoon feeding time.
[ترجمه گوگل]زمین لرزه در نمایشگاه خانه میمون بزرگ و اتاق فکر در زمان تغذیه بعد از ظهر رخ داد
[ترجمه ترگمان]زلزله در خانه میمون ها رخ داد و در طول زمان تغذیه بعد از ظهر به نمایشگاه تانک فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Pai Panandiker heads the economic think tank, RPG Goenka Foundation in New Delhi.
[ترجمه گوگل]Pai Panandiker رئیس اتاق فکر اقتصادی، بنیاد RPG Goenka در دهلی نو است
[ترجمه ترگمان]پای Panandiker بنیاد تفکر اقتصادی، بنیاد جی پی جی در دهلی نو را بر عهده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. An Expert is a scientific diagnostician, a think tank, a knowledge passer and a model for maturing teachers.
[ترجمه گوگل]یک متخصص تشخیص علمی، اتاق فکر، گذرنده دانش و الگویی برای معلمان بالغ است
[ترجمه ترگمان]یک متخصص، یک متخصص علمی، یک موسسه فکر، یک راه گذر دانش و یک مدل برای دانش آموزان در حال بلوغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Half boot camp, half think tank, the FBI academy houses some of the bureau's most innovative divisions.
[ترجمه گوگل]نیمه بوت کمپ، نیمی از اتاق فکر، آکادمی FBI برخی از نوآورانه ترین بخش های این دفتر را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]یک کمپ نیمه راه اندازی، نیم مخزن فکر، آکادمی اف بی آی تعدادی از بخش های نوآورانه این اداره را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mr. Nakamura is a member of a corporate think tank.
[ترجمه گوگل]آقای ناکامورا عضو یک اتاق فکر شرکتی است
[ترجمه ترگمان]آقای \"Nakamura\" یکی از اعضای گروه corporate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید