thigh

/ˈθaɪ//θaɪ/

معنی: فخذ، ران
معانی دیگر: (انسان و جانور - بخش میان زانو و لگن خاصره) ران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the part of the human leg between the hip and the knee.

(2) تعریف: an analogous part in the legs of animals, birds, and insects.

جمله های نمونه

1. his thigh bone was fractured in two places
استخوان رانش در دو جا شکستگی پیدا کرده بود.

2. smite hip and thigh
(شعر قدیم) حمله ی بی امان کردن،خرد و خمیر کردن

3. the bullet grazed his thigh
گلوله رانش را خراشید.

4. a painful red area on his left thigh
ناحیه ی قرمز و دردناکی روی ران چپش

5. His thigh muscle gave a sudden jerk.
[ترجمه گوگل]عضله ران او یک تکان ناگهانی داد
[ترجمه ترگمان]ماهیچه رانش به شدت تکان خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The blood ran away and empurpled her thigh.
[ترجمه گوگل]خون فرار کرد و ران او را ارغوانی کرد
[ترجمه ترگمان]خون از جا کنده شد و او را ارغوانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I wasn't badly hurt, but I injured my thigh and had to limp.
[ترجمه گوگل]آسیب زیادی ندیدم، اما رانم آسیب دید و مجبور شدم لنگ بزنم
[ترجمه ترگمان]بدجوری صدمه ندیده بودم، اما به رانم صدمه زدم و بی هوش شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Barkley suffered a strained thigh muscle late in the preseason.
[ترجمه گوگل]بارکلی در اواخر پیش فصل دچار کشیدگی عضله ران شد
[ترجمه ترگمان]Barkley در اواخر دهه ۱۹۸۰ عضله ران عصبی را متحمل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The vowel in words like "my" and "thigh" is not very difficult.
[ترجمه گوگل]مصوت در کلماتی مانند "من" و "ران" چندان دشوار نیست
[ترجمه ترگمان]مصوت در کلمات مانند \" \" \"و\" ران \" خیلی مشکل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A thigh injury increasingly hindered her mobility.
[ترجمه گوگل]آسیب دیدگی ران به طور فزاینده ای مانع از تحرک او می شد
[ترجمه ترگمان]آسیب رانش ران به طور فزاینده ای مانع حرکت او می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The doctors took a scan of his thigh bone.
[ترجمه گوگل]پزشکان از استخوان ران او اسکن گرفتند
[ترجمه ترگمان]دکترها یک اسکن استخوان ران او را برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When your outer thigh starts to shake or hurt, stop.
[ترجمه گوگل]وقتی قسمت بیرونی ران شما شروع به لرزیدن یا درد می کند، متوقف شوید
[ترجمه ترگمان]زمانی که ران خارجی شما شروع به تکان دادن و یا آسیب زدن می کند، توقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His right thigh was between hers, and his face was buried in the pillow and strands of her hair.
[ترجمه گوگل]ران راستش بین ران او بود و صورتش در بالش و تارهای موهایش فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]ران راستش بین او بود و صورتش در بالش و رشته های تار موی او دفن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you took a bath in thigh cream, would you emerge thinner all over?
[ترجمه گوگل]آیا اگر با کرم ران حمام می‌کردید، لاغرتر ظاهر می‌شوید؟
[ترجمه ترگمان]اگه تو یه حمام با خودت حموم کنی از همه جا لاغرتر میشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فخذ (اسم)
femur, thigh

ران (اسم)
leg, thigh

انگلیسی به انگلیسی

• upper section of the leg between the knee and the hip
your thighs are the top parts of your legs, between your knees and your hips.

پیشنهاد کاربران

thigh 2 ( n ) =the top part of the leg of a chicken, etc. , cooked and eaten
thigh
thigh 1 ( n ) ( θaɪ ) =the top part of the leg between the knee and the hip
thigh
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی:
head = سر
neck = گردن
shoulder = شانه
arm = بازو
chest = قفسه سینه
armpit = زیر بغل
nipple = نوک سینه
elbow = آرنج
...
[مشاهده متن کامل]

forearm = ساعد
back = کمر
stomach = شکم، معده
navel / belly button / tummy button = ناف
waist = دور کمر
small of the/one's back = گودی کمر
hip = باسن، ناحیه کنار باسن
buttocks = باسن
❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید
leg = پا
groin = کشاله ران
thigh = ران
knee = زانو
shin = ساق پا
calf = نرمه ساق پا
heel = پاشنه پا
instep = روی پا
sole = کف پا
ankle = مچ پا، قوزک پا
arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا

thigh ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: بالاران مرغ
تعریف: بخش فوقانی ران مرغ که از مفصل ران شروع میشود و تا مفصل زانو ادامه دارد
ران Thigh
مفصل ران ( لگن ) hip
فمور، استخوان ران femur
Thigh : ران
Thighs : ران ها ( her thicc thighs )
Tight : تنگ
Tights : ساپورت
Thought : تصور - ایده - فکر/گذشته think
Thoughts : افکار
Through : از میان - از طریق
Throughout : سراسر - تماما
Thorough : کامل و جامع
Though : هرچند - با اینکه - گرچه/به هر حال - ولی
Tough : سفت - خفن - محکم - استوار و قوی
Throat: نای
این دو مورد اشتباه نشود :
Thigh = ران ( ران پا )
Tights = ساپورت زنانه

بپرس