thickhead

/ˈθɪkˌhed//ˈθɪkˌhed/

آدم کودن، کله خر، بی شعور، پخمه، ادم خرف یا بی کله

جمله های نمونه

1. He's so thick-headed he can't understand simple instructions.
[ترجمه گوگل]او آنقدر کلفت است که نمی تواند دستورالعمل های ساده را درک کند
[ترجمه ترگمان]به قدری ضخیم است که نمی تواند دستور ساده را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've never heard such thickheaded nonsense!
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین مزخرفات کله کله ای نشنیده بودم!
[ترجمه ترگمان]من تا به حال چنین مزخرفاتی نشنیده بودم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was stiff with mud and thick-headed with tiredness as he and Isay trooped back through the gatehouse to the Manse.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او و ایسای از دروازه به سمت مانسه برمی‌گشتند، او از گل سفت بود و از خستگی سر کلفت بود
[ترجمه ترگمان]ایزائی به بیت از میان گل و لای در رفت و ایزائی به تنهایی از میان جمعیت عبور کرد و به سوی the رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How could I have been so thick-headed, I wonder now, so impervious?
[ترجمه گوگل]حالا تعجب می‌کنم چطور می‌توانستم اینقدر کلفت باشم، اینقدر غیرقابل نفوذ؟
[ترجمه ترگمان]چه طور می توانستم این قدر به آن فکر نکنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Who could have seen through such thick-headed nonsense?
[ترجمه گوگل]چه کسی می توانست چنین مزخرفات کلفتی را ببیند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می توانست چنین مزخرفاتی را تحمل کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the morning I awoke, thick-headed and a prisoner.
[ترجمه گوگل]صبح بیدار شدم، کلفت و زندانی
[ترجمه ترگمان]صبح که از خواب بیدار شدم، با سر و صدا و یک زندانی بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I got up, thick-headed, with a cloying mouth.
[ترجمه گوگل]با کله کلفتی با دهن ژولیده بلند شدم
[ترجمه ترگمان]بلند شدم، سرم کلفت بود، با دهانی پر از درد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) stupid person; idiot

پیشنهاد کاربران

This term is used to describe someone who is perceived as having a lack of intelligence or being slow to understand things. It is often used playfully or in a friendly teasing manner.
شخصی که به نظر می رسد فاقد هوش یا در درک چیزها کند است، کودن، پَخمه، خنگ
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب به صورت بازیگوشانه یا به شکلی دوستانه استفاده می شود.
مثال؛
Don’t be such a thickhead and follow the instructions.
In a lighthearted way, someone might say, “You’re such a thickhead for not realizing it was a joke. ”
A person might use this term to describe themselves, saying, “I can be a bit of a thickhead when it comes to math. ”

بپرس