1. It was a dangerous journey through thickening fog.
[ترجمه گوگل]این یک سفر خطرناک در میان مه غلیظ بود
[ترجمه ترگمان]سفر خطرناکی در میان مه غلیظ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She walked away into the thickening twilight.
[ترجمه گوگل]او به سمت گرگ و میش غلیظ رفت
[ترجمه ترگمان]در هوای مه آلود به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A thickening fog shrouds Edinburgh Castle.
[ترجمه گوگل]مه غلیظی قلعه ادینبورگ را پوشانده است
[ترجمه ترگمان]\"یه shrouds غلیظ در\" ادینبرگ (شهری در شرق آمریکا)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Even a thickening waist, while annoying, can be construed as a viewer problem, to an extent.
[ترجمه گوگل]حتی ضخیم شدن کمر، اگرچه آزاردهنده است، اما تا حدی می تواند به عنوان یک مشکل بیننده تلقی شود
[ترجمه ترگمان]حتی یک کمر کلفت، در حالی که آزار دهنده است، تا حدودی می تواند به عنوان یک مشکل بیننده تعبیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Introducing solids A gradual thickening of baby food is often a preferable way to introduce more solid food.
[ترجمه گوگل]معرفی مواد جامد غلیظ شدن تدریجی غذای کودک اغلب یک راه ارجح برای معرفی بیشتر غذای جامد است
[ترجمه ترگمان]وارد کردن جامدات به صورت تدریجی و تدریجی غذای کودک اغلب یک روش بهتر برای معرفی مواد غذایی جامد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The women undressed and washed her, thickening the shadows with prayer.
[ترجمه گوگل]زنان لباس او را درآوردند و او را شستند و سایه ها را با دعا غلیظ کردند
[ترجمه ترگمان]زن ها لخت شدند و او را شست و سایه ها را به دعا خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But while the upper edges of the thickening cloud were bright as polished brass, underneath they were a sullen purple.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که لبه های بالایی ابر غلیظ مانند برنج صیقلی روشن بود، زیر آن ها بنفش عبوسی دیده می شد
[ترجمه ترگمان]اما در همان حال که لبه فوقانی ابرها به روشنی برنجی براق می درخشید، در زیر پاهاشان ارغوانی تیره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A thickening fog shrouded the top of the mountain.
[ترجمه گوگل]مه غلیظی بالای کوه را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]مه غلیظی بالای کوه پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her life, she thought, seemed to be thickening up quite nicely.
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد که به نظر می رسید زندگی او به خوبی در حال غلیظ شدن است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که زندگی او خیلی خوب به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the confusion, with needle guns thickening the air with darts, one can never tell.
[ترجمه گوگل]در سردرگمی، با تفنگ های سوزنی که هوا را با دارت غلیظ می کنند، هرگز نمی توان گفت
[ترجمه ترگمان]در این هرج و مرج، با توپ های سوزنی هوا را با دارت پوشانده است، کسی نمی تواند بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The fog is thickening.
12. Perhaps more significant is the thickening of oceanic lithosphere as it moves away from mid-oceanic ridges.
[ترجمه گوگل]شاید مهم تر، ضخیم شدن لیتوسفر اقیانوسی با دور شدن از پشته های میانی اقیانوسی باشد
[ترجمه ترگمان]شاید بیش از هر چیز مهم تر از اوشنیک پرواز اوشنیک ۸۱۵ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The thickening of the crust beneath the Cordillera Blanca was by magmatic accretion since the Miocene.
[ترجمه گوگل]ضخیم شدن پوسته در زیر کوردیلرا بلانکا توسط تجمع ماگمایی از میوسن بود
[ترجمه ترگمان]بلانکاخانم با بلانکاخانم، از زمان the پیوسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. No gall stones, gall bladder wall thickening, or other pathology were identified in any subject.
[ترجمه گوگل]هیچ سنگ صفراوی، ضخیم شدن دیواره کیسه صفرا یا سایر آسیب شناسی در هیچ موضوعی شناسایی نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ سنگ صفرا، دیواره مثانه و یا آسیب شناسی دیگر در هر سوژه مشخص نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید