theurgy

/ˈθiːɜːrdʒiː//ˈθiːɜːdʒɪ/

معنی: سحر، جادو
معانی دیگر: معجزه، فرجود

جمله های نمونه

1. It is very dangerous that the theurgy by practice is used to make money and do fraud.
[ترجمه گوگل]این بسیار خطرناک است که از روش تمرینی برای پول درآوردن و کلاهبرداری استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این بسیار خطرناک است که the از طریق عمل برای کسب پول و انجام کلاهبرداری مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its theurgy was able to do exact and efficacious divinations for seventy-two times but it couldn't prophesy the king would open its belly and killed him.
[ترجمه گوگل]تئورژی آن توانست هفتاد و دو بار پیشگویی های دقیق و مؤثر انجام دهد، اما نمی توانست پیشگویی کند که شاه شکمش را باز کند و او را بکشد
[ترجمه ترگمان]این پیشگویی قادر بود که این divinations دقیق را برای هفتاد و دو بار انجام دهد، اما نمی توانست بگوید که پادشاه شکم خود را باز خواهد کرد و او را به قتل می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These are theurgy, no-learning skill,(sentence dictionary) and heaven eye that Buddha mentioned.
[ترجمه گوگل]اینها عبارتند از تئورگی، مهارت بیاموز، (فرهنگ جملات) و چشم بهشتی که بودا به آنها اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]این ها عبارتند از: theurgy، مهارت یادگیری، (فرهنگ لغت)و چشم آسمانی که بودا به آن اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We gain new "use" and new theurgy.
[ترجمه گوگل]ما "کاربرد" جدید و نظریه جدیدی به دست می آوریم
[ترجمه ترگمان]ما از \"استفاده\" جدید و theurgy جدید بهره می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He misruled the theurgy, the stone in the cave dropped down fast and failed on the bodies of monster and husband.
[ترجمه گوگل]او حکمت را نادرست کرد، سنگ غار به سرعت سقوط کرد و روی بدن هیولا و شوهر شکست خورد
[ترجمه ترگمان]سنگ تاج را کنار زد، سنگ در غار به سرعت پایین افتاد و روی اجساد هیولا و شوهر شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yun Tianhe: What theurgy? I don't know about it!
[ترجمه گوگل]یون تیانه: چه تئورگی؟ من در مورد آن نمی دانم!
[ترجمه ترگمان]کد وم theurgy: کد وم theurgy؟ من در این مورد چیزی نمی دانم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What we learn from this case is that the knowledge and intelligence a man has are limited, and even his theurgy also has its shortcoming.
[ترجمه گوگل]چیزی که از این قضیه می‌آموزیم این است که دانش و هوش انسان محدود است و حتی تئوروژی او نیز کاستی دارد
[ترجمه ترگمان]چیزی که ما از این مورد یاد می گیریم این است که دانش و هوش یک مرد محدود است و حتی theurgy نیز دارای کاستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Han Lingsha: Right! I mean the fairy, who knows many kinds of theurgy and can flies everywhere!
[ترجمه گوگل]هان لینگشا: درسته! منظورم پری است که انواع تئورگی را بلد است و می تواند همه جا پرواز کند!
[ترجمه ترگمان]درسته منظورم پری است که انواع و اقسام theurgy را می شناسد و می تواند همه جا پرواز کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Always holding a bottle of pure water with one poplar and willow, it looks dignified and kindly, with limitless wisdom and theurgy. So merciful, it always assists those in difficulty.
[ترجمه گوگل]همیشه یک بطری آب خالص با یک صنوبر و بید در دست دارد، با وقار و مهربانی، با حکمت و حکمت بی حد و حصر به نظر می رسد بسیار مهربان است که همیشه به کسانی که در مشکل هستند کمک می کند
[ترجمه ترگمان]همیشه یک بطری آب خالص با یک درخت تبریزی و بید در دست دارد که با عقل و حکمت بی حد و نسب looks است خیلی رحیم است، همیشه به آن ها کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He who can enter Samadhi perfectly and has the theurgy of harmonization to all things is a man of perfect practice.
[ترجمه گوگل]کسی که می تواند به طور کامل وارد صمدی شود و دارای حکمت هماهنگی با همه چیز باشد، مردی است که عمل کامل را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]کسی که می تواند به طور کامل وارد بازار شود و هماهنگی هماهنگی را با همه چیزها داشته باشد، مرد عمل کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unlike those glancing description in, the latter exaggerated the mysterious power and theurgy of celestial being, describing many successful immortal figures.
[ترجمه گوگل]بر خلاف توصیف‌های اجمالی، این دومی در مورد قدرت اسرارآمیز و تمثال موجودات آسمانی اغراق می‌کند و بسیاری از چهره‌های جاودانه موفق را توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]برعکس، بر خلاف آن توصیفات ظاهری، این جوان قدرت اسرارآمیز و theurgy آسمانی را در بر می گرفت و بسیاری از پیکره های immortal و فناناپذیر را توصیف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Han Lingsha: Hey! Keep calm and listen to me. Let's confront him by theurgy together!
[ترجمه گوگل]هان لینگشا: هی! آرام باش و به من گوش کن بیایید با هم با اوروژی مقابله کنیم!
[ترجمه ترگمان]! هی آرام بگیر و به من گوش کن بیا با همدیگه باه اش روبرو بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سحر (اسم)
bewitchment, conjuration, dawn, charm, aurora, daydawn, dayspring, magic, witchcraft, enchantment, sorcery, black art, witchery, black magic, incantation, brightening, thaumaturgy, theurgy, wizardry

جادو (اسم)
conjuration, weird, talisman, spell, magic, enchantment, glamor, witchery, black magic, incantation, wizard, thaumaturgy, theurgy

پیشنهاد کاربران

بپرس