thespian

/ˈθespiən//ˈθespɪən/

معنی: هنرپیشه، وابسته به تسپیس شاعر یونانی
معانی دیگر: وابسته به تسپیس (thespis)، (معمولا t کوچک) وابسته به نمایش، تئاتری، تماشاخانه ای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (often l.c.) of or pertaining to the drama or acting; dramatic.
مشابه: dramatic
اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. l.c.) an actor or actress.
مشابه: actor, player

جمله های نمونه

1. Her popularity owed much to her thespian talents.
[ترجمه گوگل]محبوبیت او بیشتر مرهون استعدادهای او در زمینه تجسمی بود
[ترجمه ترگمان]محبوبیت او به استعدادهای thespian مدیون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sister Aimee was a talented thespian as well as a legendarily eloquent preacher.
[ترجمه گوگل]خواهر ایمی یک تسپین با استعداد و همچنین یک واعظ افسانه ای فصیح بود
[ترجمه ترگمان]خواهر ایمی یک thespian با استعداد و همچنین یک واعظ فصیح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had total rapport, infant and thespian.
[ترجمه گوگل]ما ارتباط کامل، نوزاد و تسپین داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما کلی رابطه بین نوزاد و نوزاد داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was, after all, a thespian.
[ترجمه گوگل]به هر حال او یک تسپین بود
[ترجمه ترگمان] بعد از همه اینا، یه thespian بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The female is a kind of thespian existence per se as the second sex in a view of history.
[ترجمه گوگل]زن نوعی وجود تسپین فی نفسه به عنوان جنس دوم در دیدگاه تاریخ است
[ترجمه ترگمان]جنس ماده به عنوان جنس دوم در نظر گرفته می شود به عنوان جنس دوم در دیدگاه تاریخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When it comes to outstanding thespian arts, Japan suffers no dearth.
[ترجمه گوگل]هنگامی که صحبت از هنرهای برجسته تسپین به میان می آید، ژاپن هیچ مشکلی ندارد
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به هنرهای برجسته thespian می رسد، ژاپن از کمبود آن رنج نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As an aspiring thespian he worked at an ice-cream parlour before moving on to a series of minor roles in the theatre.
[ترجمه گوگل]به‌عنوان یک تسپین مشتاق، قبل از اینکه به یک سری نقش‌های کوچک در تئاتر برود، در یک بستنی‌فروشی کار کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک شاگرد مشتاق، پیش از حرکت به یک سری نقش های کوچک در تئاتر، در یک سالن بستنی کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This British thespian will be on screen this weekend playing a Scottish warrior in the brutal period action flick "Centurion. "
[ترجمه گوگل]این بازیگر بریتانیایی این آخر هفته در نقش یک جنگجوی اسکاتلندی در فیلم اکشن دوره وحشیانه "Centurion" روی پرده خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]این thespian بریتانیایی در آخر هفته در حال بازی با یک جنگجوی اسکاتلندی در دوره وحشیانه اقدام وحشیانه ای \"Centurion\" خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Having been born to a thespian family, Kate was exposed to the acting business at an early age.
[ترجمه گوگل]کیت که در یک خانواده تسپین متولد شد، در سنین پایین در معرض تجارت بازیگری قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کیت که برای خانواده thespian به دنیا آمده بود، در اوایل عصر در معرض فعالیت بازیگری قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The movie director had thespian cooperation.
[ترجمه گوگل]کارگردان فیلم همکاری تسپین داشت
[ترجمه ترگمان]کارگردان فیلم هم کاری thespian داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The thespian players think that the theater is thoroughly thrilling .
[ترجمه گوگل]بازیکنان تسپین فکر می کنند که تئاتر کاملاً هیجان انگیز است
[ترجمه ترگمان]بازیکنان thespian فکر می کنند که تئاتر به طور کامل هیجان انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Victor Pang, a veteran thespian who usually performs in Cantonese productions, will play the role of the Important Man.
[ترجمه گوگل]ویکتور پانگ، یک هنرپیشه کهنه کار که معمولا در تولیدات کانتونی اجرا می کند، نقش مرد مهم را بازی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]ویکتور Pang، یکی از سربازان کهنه کار که معمولا در productions اجرا می کند، نقش مرد مهم را بازی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The actress demonstrated thespian talents at her first audition.
[ترجمه گوگل]این بازیگر در اولین تست بازیگری استعدادهای خود را به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]این بازیگر در امتحان اول خود استعداد thespian را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thespis, of Athens (6th BC) was the first person to speak lines as an individual actor on stage, thus the term “Thespian” to refer to a theatrical performer was born.
[ترجمه گوگل]تسپیس، اهل آتن (۶ ق
[ترجمه ترگمان]Thespis، از آتن (ششم پیش از میلاد)اولین فردی بود که در صحنه به عنوان یک بازیگر مستقل سخنرانی کرد و در نتیجه اصطلاح \"Thespian\" برای اشاره به یک نوازنده تئاتر به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هنرپیشه (اسم)
actor, artist, thespian, craftsman, player

وابسته به اسپیس شاعر یونانی (صفت)
thespian

انگلیسی به انگلیسی

• dramatic actor (after thespis, father of greek tragedy)
dramatic, theatrical, pertaining to the theater; pertaining to thespis (father of greek tragedy)
a thespian is an actor or actress; an old-fashioned word.
thespian means relating to drama and the theatre; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بازیگر، هنرپیشه
relating to drama and the theatre - adj
an actor or actress - n
Powered by Oxford Dictionaries � Cortana � Bing Translator

بپرس