thesaurus

/θəˈsɔːrəs//θɪˈsɔːrəs/

معنی: انبار، خزانه، قاموس، گنجینه، فرهنگ جامع، مجموعه اطلاعات
معانی دیگر: (فرهنگ واژه های هم معنی و متضاد) واژگنج، گنجواژ، فرهنگ معنایی، مخزن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: thesauri, thesauruses
(1) تعریف: a dictionary of words grouped as synonyms or antonyms.
مشابه: collection, compendium, dictionary, encyclopedia, lexicon, wordbook

(2) تعریف: any comprehensive reference work, esp. one devoted to the vocabulary and concepts particular to a specialized field.
مشابه: dictionary, encyclopedia, repository, resource, synonymy

جمله های نمونه

1. A thesaurus is a useful aid to writing.
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه کمک مفیدی برای نوشتن است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت کمک مفیدی برای نوشتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A thesaurus is something like a dictionary.
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه چیزی شبیه فرهنگ لغت است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت چیزی شبیه به فرهنگ لغت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A thesaurus offers terms for individual concepts and shows the relationships between those terms.
[ترجمه گوگل]یک اصطلاحنامه اصطلاحاتی را برای مفاهیم فردی ارائه می دهد و روابط بین آن اصطلاحات را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت به مفاهیم فردی می پردازد و روابط بین این واژه ها را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A thesaurus was created by the pupils to use with the subject keys as an aid to searching the catalogue.
[ترجمه گوگل]یک اصطلاحنامه توسط دانش آموزان ایجاد شد تا با کلیدهای موضوعی به عنوان کمکی برای جستجوی فهرست استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]یک فرهنگ لغت توسط دانش آموزان برای استفاده از کلیدهای موضوع به عنوان یک کمک برای جستجوی کاتالوگ خلق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He hadn't needed a thesaurus to decide on the appropriate response.
[ترجمه گوگل]او برای تصمیم گیری در مورد پاسخ مناسب به اصطلاحنامه نیازی نداشت
[ترجمه ترگمان]او برای تصمیم گیری در مورد واکنش مناسب به یک فرهنگ لغت نیاز نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thesaurus are predicting that dealers, academics and financial analysts will be keen to use their services.
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه ها پیش بینی می کنند که فروشندگان، دانشگاهیان و تحلیلگران مالی مشتاق استفاده از خدمات آنها خواهند بود
[ترجمه ترگمان]متخصصان هواشناسی پیش بینی می کنند که فروشندگان، دانشگاهیان و تحلیلگران مالی برای استفاده از خدمات خود مشتاق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A thesaurus module that is integrated into the software used for database creation, maintenance and searching is particularly valuable.
[ترجمه گوگل]یک ماژول اصطلاحنامه که در نرم افزار مورد استفاده برای ایجاد پایگاه داده، نگهداری و جستجو ادغام شده است، بسیار ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]ماژول معنایی که در نرم افزار مورد استفاده برای ایجاد پایگاه داده، نگهداری و جستجو یکپارچه شده است، به خصوص ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In some cases, consulting a thesaurus will offer an alternative.
[ترجمه گوگل]در برخی موارد، مشاوره با اصطلاحنامه یک جایگزین ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، مشاوره یک فرهنگ لغت جایگزین ارائه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A thesaurus is normally tailored to meet the specifications of a particular application.
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه معمولاً برای مطابقت با مشخصات یک برنامه خاص طراحی می شود
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت به طور معمول برای برآورده کردن مشخصات یک کاربرد خاص طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thesaurus or list of subject headings and its structure.
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه یا فهرست سرفصل های موضوعی و ساختار آن
[ترجمه ترگمان]فهرست و فهرست عناوین موضوعی و ساختار آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The thesaurus functions not only as a retrieval aid, but also as a reference facility.
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه نه تنها به عنوان یک کمک بازیابی، بلکه به عنوان یک مرکز مرجع نیز عمل می کند
[ترجمه ترگمان]فرهنگ واژگان نه تنها به عنوان یک کمک بازیابی بلکه به عنوان یک ساختمان مرجع نیز عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A spell checker, word count feature and thesaurus are all included and the program can handle headers and footers.
[ترجمه گوگل]یک غلط‌گیر املا، ویژگی شمارش کلمات و اصطلاحنامه همگی گنجانده شده‌اند و برنامه می‌تواند سرصفحه‌ها و پاورقی‌ها را مدیریت کند
[ترجمه ترگمان]A افسون، ویژگی شمارش اصطلاحات و گنجینه اصطلاحات همگی شامل موارد زیر هستند و این برنامه می تواند headers و footers را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The relationship display in a thesaurus is often more extensive than that in a subject headings list.
[ترجمه گوگل]نمایش رابطه در یک اصطلاحنامه اغلب گسترده تر از فهرست سرفصل های موضوعی است
[ترجمه ترگمان]نمایش روابط در یک فرهنگ لغت اغلب گسترده تر از این است که در فهرست عناوین موضوعی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The thesaurus may be kept in machine readable form and sections printed only as required.
[ترجمه گوگل]اصطلاحنامه ممکن است به شکل قابل خواندن ماشین نگهداری شود و بخش ها فقط در صورت لزوم چاپ شوند
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغات ممکن است در فرم قابل خواندن ماشین و بخش هایی که فقط به صورت نیاز چاپ می شوند، نگهداری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

خزانه (اسم)
lob, chest, treasury, exchequer, paybox, magazine, treasure trove, thesaurus

قاموس (اسم)
dictionary, lexicon, thesaurus

گنجینه (اسم)
treasure, treasury, trove, thesaurus

فرهنگ جامع (اسم)
thesaurus

مجموعه اطلاعات (اسم)
thesaurus

تخصصی

[کامپیوتر] فرهنگ جامع .

انگلیسی به انگلیسی

• dictionary of synonyms; storehouse, repository; dictionary
a thesaurus is a reference book in which words with similar meanings are grouped together.

پیشنهاد کاربران

فرهنگنامه ی قرابت معنایی؛
به نظرم نزدیک تر است چون در آکسفورد و دیگر فر هنگ ها از نزدیکی و هم معنایی صحبت شده نه مترادف
1 - فرهنگ اصطلاحات 2 - فرهنگ لغات
به نظر من، واژه ی �مترادف نامه�، معادلِ مناسب تر و بهتر باشه، چون برخلاف �اصطلاح نامه� که معنای مجموعه ی اصطلاحات یک زمینه ی علمی و غیره رو به ذهن خطور می ده و معادل بهتری است برای �Terminology�، واژه
...
[مشاهده متن کامل]
ی �مترادف نامه� هم معنای مجموعه ی واژه های هم معنا و متشابه ( نزدیک معنا/قریب المعنی ) و متضادّ رو می رسونه، بهتر این معنای پیشگفته به ذهن خواننده یا شنونده متبادر می کنه.

لغات مشابه
اصطلاح نامه ( یک اثر مرجع است که واژه ها را بر اساس مشابهت معنایی گروه بندی می کند، برخلاف فرهنگ لغت یا واژه نامه که تعاریف واژه ها را ارائه می دهد و آنها را عموماً بر اساس نظم الفبایی فهرست می کند. هدف
...
[مشاهده متن کامل]
اصلی چنین آثاری برای کاربران، یافتن واژه یا واژه هایی است که به مناسب ترین شکل یک ایده را بیان می کنند. )

کتابی که همه ی کلمات مربوط به کلمه ی مورد نظر داخلش نوشته شده. مثلا وقتی کلمه ی والیبال رو سرچ میکنی، اسامی انواع ورزش ها ( فوتبال و. . . ) رو برات میاره
فرهنگ اصطلاحات
thesaurus ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: اصطلاح نامه
تعریف: مجموعه‏ای نظام‏مند از اصطلاحات تخصصی یک رشته که روابط معنایی میان آنها مشخص باشد
فرهنگ لغت
اصطلاح نامه
( یک مرجع شامل کلماتی با معنای مشابه
و گاه نیز متضاد )

بپرس