1. Theosophy and Anthroposophy, the concept of Atlantis also entered Nazi Mysticism.
[ترجمه گوگل]تئوسوفی و آنتروپوسوفی، مفهوم آتلانتیس نیز وارد عرفان نازی شد
[ترجمه ترگمان]عرفان و anthroposophy، مفهوم آتلانتیس نیز به عرفان نازی راه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Theosophy is the result of the scientific development in the west society.
[ترجمه گوگل]تئوسوفی نتیجه پیشرفت علمی در جامعه غرب است
[ترجمه ترگمان]تیوسوفی نتیجه رشد علمی در جامعه غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Through Theosophy and Anthroposophy, the concept of Atlantis also entered Nazi Mysticism.
[ترجمه گوگل]از طریق Theosophy و Anthroposophy، مفهوم آتلانتیس نیز وارد عرفان نازی شد
[ترجمه ترگمان]از طریق تیوسوفی و anthroposophy، مفهوم آتلانتیس به عرفان نازی وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Theosophy became after the thirties a shadow of the former mind - swaying movement.
[ترجمه گوگل]تئوسوفی پس از دهه سی به سایه ذهن سابق تبدیل شد - جنبش نوسانی
[ترجمه ترگمان]حدود سی و چند ساله بود که جنبش و جنبش former را در بر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Theosophy, an approach to transform vedic knowledge into western thinking.
[ترجمه گوگل]تئوسوفی، رویکردی برای تبدیل دانش ودیک به تفکر غربی
[ترجمه ترگمان]تیوسوفی، روشی برای تبدیل دانش vedic به تفکر غربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. At last, people became peace in Theosophy.
[ترجمه گوگل]سرانجام، مردم در تئوسوفی به صلح تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]سرانجام، مردم در تیوسوفی به صلح رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That is theosophy, theosophy is that they are thinking that there is something superior.
[ترجمه گوگل]این تئوسوفی است، تئوسوفی این است که آنها فکر می کنند چیزی برتر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]That، theosophy این است که آن ها فکر می کنند که چیزی برتر از آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I was very sceptical and, being almost entirely ignorant of the truths of Theosophy, thought Theosophists mad in their beliefs.
[ترجمه گوگل]من بسیار بدبین بودم و از آنجایی که تقریباً به طور کامل از حقایق تئوسوفی بی اطلاع بودم، فکر می کردم که تئوسوفی ها در اعتقادات خود دیوانه هستند
[ترجمه ترگمان]من خیلی شکاک بودم و، چون تقریبا کاملا از حقایق of بی خبر بودم، فکر می کردم که Theosophists از beliefs دیوانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This is evident not just in the relatively small early Gnostic groups, but also in more recent Gnostic traditions like the Christian theosophy of Jacob Bohme.
[ترجمه گوگل]این امر نه تنها در گروههای نسبتاً کوچک گنوسی اولیه، بلکه در سنتهای جدیدتر گنوسی مانند تئوسوفی مسیحی یعقوب بوهم نیز مشهود است
[ترجمه ترگمان]این امر نه تنها در گروه های نسبتا اولیه Gnostic، بلکه در سنت های Gnostic اخیر مانند the مسیحی یاکوب بومه یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I saw less and less of the people who merely repeated the ideas of Theosophy.
[ترجمه گوگل]کمتر و کمتر افرادی را می دیدم که صرفاً عقاید تئوسوفی را تکرار می کردند
[ترجمه ترگمان]من کم تر و کم تر مردمی را می دیدم که فقط عقاید of را تکرار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It was later enriched and influenced by those individuals who gave Theosophy further expression.
[ترجمه گوگل]بعداً تحت تأثیر افرادی قرار گرفت که تئوسوفی را بیشتر بیان کردند
[ترجمه ترگمان]آن بعدا ثروتمند شد و تحت تاثیر آن افرادی قرار گرفت که بیان بیشتر را بیان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. European interests in Indian religions were not by no means confined to the movements like Theosophy.
[ترجمه گوگل]منافع اروپا در ادیان هندی به هیچ وجه محدود به جنبش هایی مانند تئوسوفی نبود
[ترجمه ترگمان]علایق اروپا در مذاهب هندی به هیچ وجه به جنبش مانند تیوسوفی محدود نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید