theorist

/ˈθiːərəst//ˈθɪərɪst/

معنی: نگرشگر، ویژه گرد در تئوری، متخصص علوم نظری، طرفدار استدلال نظری
معانی دیگر: متخصص علوم نظری، نگرشگر، طرفدار استدلال نظری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who studies and produces theories, esp. in science, politics, government, or the like.

جمله های نمونه

1. The rhetorical theorist does not assume that only some societies possess the rhetorical capacity to argue.
[ترجمه گوگل]نظریه پرداز بلاغی تصور نمی کند که فقط برخی از جوامع دارای ظرفیت بلاغی برای استدلال هستند
[ترجمه ترگمان]نظریه پرداز هنر فرض نمی کند که تنها برخی از جوامع دارای ظرفیت لفاظی هستند تا بحث کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nevertheless, a social theorist has to start somewhere.
[ترجمه گوگل]با این وجود، یک نظریه پرداز اجتماعی باید از جایی شروع کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، یک نظریه پرداز اجتماعی باید از جایی شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A particular theorist may argue with the interpretations of other conspiracy theorists, because by no means all theorists agree with one another.
[ترجمه گوگل]یک نظریه پرداز خاص ممکن است با تفاسیر دیگر نظریه پردازان توطئه بحث کند، زیرا به هیچ وجه همه نظریه پردازان با یکدیگر موافق نیستند
[ترجمه ترگمان]یک نظریه پرداز خاص ممکن است با تفاسیر نظریه پردازان توطئه دیگر بحث کند، زیرا به هیچ وجه تمام نظریه پردازان با یکدیگر موافق نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Name one heterosexual male theorist who could display such interest in wrestling, washing powders and Greta Garbo.
[ترجمه گوگل]یکی از نظریه پردازان مرد دگرجنس گرا را نام ببرید که می تواند چنین علاقه ای به کشتی، پودرهای لباسشویی و گرتا گاربو نشان دهد
[ترجمه ترگمان]یک نظریه heterosexual مرد را نام ببرید که می تواند علاقه خود را در کشتی، پودر لباس شویی و گرتا Garbo به نمایش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That is as appropriate an outcome as any theorist could have hoped for.
[ترجمه گوگل]این همان نتیجه مناسبی است که هر نظریه پردازی می توانست به آن امیدوار باشد
[ترجمه ترگمان]این به همان اندازه که هر نظریه پرداز می توانست انتظار آن را داشته باشد، مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Lacanian theorist will thus deliberately tease his reader by refusing to make any final pronouncements.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نظریه‌پرداز لاکانی عمداً خواننده‌اش را با امتناع از اظهار نظر نهایی آزار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نظریه پرداز Lacanian عمدا با امتناع از انجام هر گونه سخنرانی نهایی، خواننده را اذیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conservative social theorist Thomas Sowell maintains that the essential difference between liberals and conservatives is optimism about the human condition.
[ترجمه گوگل]توماس سوول، نظریه‌پرداز محافظه‌کار اجتماعی معتقد است که تفاوت اساسی بین لیبرال‌ها و محافظه‌کاران خوش‌بینی نسبت به وضعیت انسان است
[ترجمه ترگمان]فیلسوف اجتماعی محافظه کار، توماس سول، تاکید می کند که تفاوت اساسی بین لیبرال ها و محافظه کاران در مورد شرایط بشر خوش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had become the political theorist.
[ترجمه گوگل]او نظریه پرداز سیاسی شده بود
[ترجمه ترگمان]او به یک نظریه پرداز سیاسی تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Faced with such a question the theorist has to repair to a mental laboratory where he conducts thought experiments.
[ترجمه گوگل]در مواجهه با چنین سوالی، نظریه پرداز باید به آزمایشگاه ذهنی مراجعه کند، جایی که او آزمایش های فکری را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با چنین پرسشی، نظریه پرداز باید به یک آزمایشگاه ذهنی که در آن آزمایش ها فکری انجام می دهد، ترمیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Northrop Frye is a distinguished literary theorist and culture critic both in Canada and in the West in the 20th century.
[ترجمه گوگل]نورتروپ فرای یک نظریه پرداز ادبی و منتقد فرهنگ برجسته در قرن بیستم در کانادا و غرب است
[ترجمه ترگمان]Northrop Frye یک منتقد ادبی برجسته و منتقد فرهنگ هم در کانادا و هم در غرب در قرن بیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The indignant theorist casts aspersions on their methods, inserts a non sequitur regarding its effects and explains how this is frightfully unfair for the "little guy".
[ترجمه گوگل]نظریه‌پرداز خشمگین روش‌های آن‌ها را مورد انتقاد قرار می‌دهد، در مورد تأثیرات آن بی‌ثباتی وارد می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه این برای «پسر کوچک» به طرز وحشتناکی ناعادلانه است
[ترجمه ترگمان]نظریه پرداز عصبانی، aspersions را به روش آن ها اعمال می کند و یک non را در رابطه با اثرات آن درج می کند و توضیح می دهد که این برای \"مرد کوچک\" شدیدا ناعادلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Professor Lipman's view opposed that of the child-development theorist Jean Piaget, who asserted that children under 12 were not capable of abstract reasoning.
[ترجمه گوگل]دیدگاه پروفسور لیپمن با نظریه ژان پیاژه نظریه‌پرداز رشد کودک مخالفت می‌کند که معتقد بود کودکان زیر 12 سال قادر به استدلال انتزاعی نیستند
[ترجمه ترگمان]دیدگاه پروفسور لیپمن مخالف با نظریه کودک رشد کودک، جین Piaget، بود که تاکید کرد که کودکان زیر ۱۲ سال قادر به استدلال انتزاعی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Christopher Alexander is an active architectural theorist, educationist and architect in the modern western architectural field.
[ترجمه گوگل]کریستوفر الکساندر یک نظریه پرداز معماری، آموزش و معمار فعال در زمینه معماری مدرن غرب است
[ترجمه ترگمان]کریستوفر الکساندر یک نظریه پرداز معماری فعال، educationist و معمار در زمینه معماری مدرن غربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He and MoBakhtin, a Soviet literary theorist, lived in same era simile societal environment of culture.
[ترجمه گوگل]او و موباختین، نظریه‌پرداز ادبی شوروی، در محیط اجتماعی فرهنگی مشابه دوران زندگی می‌کردند
[ترجمه ترگمان]او و MoBakhtin، یک نظریه پرداز ادبی شوروی، در دوره مشابه با محیط اجتماعی فرهنگ زندگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگرشگر (اسم)
theoretician, theorist, theorizer

ویژه گرد در تئوری (اسم)
theoretician, theorist

متخصص علوم نظری (اسم)
theorist

طرفدار استدلال نظری (اسم)
theorist

انگلیسی به انگلیسی

• one who theorizes, one who deals with the theory of a subject, one who develops theories
a theorist is someone who develops an abstract idea or set of ideas about a particular subject in order to explain it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : theorize
✅️ اسم ( noun ) : theory / theorist / theorizing
✅️ صفت ( adjective ) : theoretical
✅️ قید ( adverb ) : theoretically
گمانه پرداز
نظریه پرداز

بپرس