theoretician

/ˌθiərəˈtɪʃn̩//ˌθɪərəˈtɪʃn̩/

معنی: نگرشگر، ویژه گرد در تئوری
معانی دیگر: تئوریسین، نظریه پرداز، دیدمانگر، نگره پرداز (theorist هم می گویند)، theorist : نگرشگر، ویژه گر در تئوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one whose specialty is the theory or theoretical aspect of a subject or field.

جمله های نمونه

1. We believe that few theoreticians appreciated this point immediately, and therefore discuss it first.
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که تعداد کمی از نظریه پردازان بلافاصله این نکته را درک کردند، و بنابراین ابتدا آن را مورد بحث قرار می دهند
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که تعداد کمی از نظریه پردازان به سرعت از این نکته قدردانی می کنند و بنابراین ابتدا در مورد آن بحث می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The calculations by Frank and the Soviet theoreticians had dealt with the fusion of proton and deuterium or of two deuterium nuclei.
[ترجمه گوگل]محاسبات فرانک و نظریه پردازان شوروی با همجوشی پروتون و دوتریوم یا دو هسته دوتریوم سروکار داشت
[ترجمه ترگمان]محاسبات فرانک و صاحب نظران شوروی با ترکیب پروتون و دوتریوم و یا دو هسته می سازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, where the theoretician can help managers is in providing some framework into which they can put their observations about goals.
[ترجمه گوگل]با این حال، جایی که نظریه پرداز می تواند به مدیران کمک کند، ارائه چارچوبی است که آنها می توانند مشاهدات خود را در مورد اهداف در آن قرار دهند
[ترجمه ترگمان]با این حال، جایی که نظریه پرداز می تواند به مدیران کمک کند چارچوبی را فراهم می کند که در آن ها می توانند مشاهدات خود را در مورد اهداف بیان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A theoretician is well prepared to consider what the most apt questions about works of art may be.
[ترجمه گوگل]یک نظریه پرداز به خوبی آماده است تا بپذیرد که مناسب ترین سؤالات در مورد آثار هنری چه می تواند باشد
[ترجمه ترگمان]یک نظریه پرداز بخوبی آماده است که فکر کند the ترین سوالاتی که درباره آثار هنری دارند ممکن است چه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But Karplus claimed that nothing gives theoreticians grater satisfaction than to find close harmony between their results and the laboratory results.
[ترجمه گوگل]اما کارپلاس ادعا کرد که هیچ چیز به اندازه یافتن هماهنگی نزدیک بین نتایج آنها و نتایج آزمایشگاهی، رضایت نظریه‌پردازان را جلب نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]اما karplus ادعا می کند که هیچ چیز رضایت theoreticians را به جز پیدا کردن هماهنگی نزدیک بین نتایج آن ها و نتایج آزمایشگاهی نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is how theoreticians interested in the subject of intergenerational family loyalty might explain it.
[ترجمه گوگل]نظریه پردازان علاقه مند به موضوع وفاداری بین نسلی خانواده ممکن است آن را توضیح دهند
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که چگونه صاحب نظران به موضوع وفاداری خانواده بین نسلی علاقه مند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Evangelist is actually the opposite of The Theoretician.
[ترجمه گوگل]انجیلیست در واقع نقطه مقابل Theoretician است
[ترجمه ترگمان]این اصل در حقیقت مخالف The است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Li Chang-Zhi is a famous esthetician, literature theoretician and critic who grew up in the 1930s to 1940s in Chinese academic circle.
[ترجمه گوگل]لی چانگ ژی زیبایی‌شناس، نظریه‌پرداز ادبیات و منتقد مشهور است که در دهه‌های 1930 تا 1940 در محافل دانشگاهی چین بزرگ شد
[ترجمه ترگمان](لی چانگ - ژی)یک نظریه پرداز و منتقد ادبی است که در دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ در یک دایره دانشگاهی چینی بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. LI Yu was one famous drama theoretician of Chinese ancient.
[ترجمه گوگل]لی یو یکی از نظریه پردازان مشهور درام در دوران باستان چین بود
[ترجمه ترگمان]لشکر اسلام یو یک نظریه پرداز مشهور از تاریخ چین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Theoretician knows everything there is to know about programming.
[ترجمه گوگل]نظریه پرداز همه چیزهایی را که در مورد برنامه نویسی باید بداند می داند
[ترجمه ترگمان]theoretician همه چیز را می داند که در مورد برنامه نویسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The problem is, The Theoretician does not know a thing about software development.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که Theoretician چیزی در مورد توسعه نرم افزار نمی داند
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که The چیزی در مورد توسعه نرم افزار نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Zhang WenTian was an outstanding Marxist theoretician in our party's history.
[ترجمه گوگل]ژانگ ونتیان یک نظریه پرداز برجسته مارکسیست در تاریخ حزب ما بود
[ترجمه ترگمان]ژانگ WenTian یک نظریه پرداز مارکسیست و برجسته در تاریخ حزب ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Qian Gurong is our country renowned literature theoretician and the literature critic.
[ترجمه گوگل]کیان گورونگ نظریه‌پرداز ادبیات و منتقد ادبیات سرشناس کشورمان است
[ترجمه ترگمان]کان Gurong یک نظریه پرداز ادبیات و منتقد ادبیات کشور ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A party's theoretician doesn't know what does violence mean.
[ترجمه گوگل]نظریه پرداز یک حزب نمی داند خشونت یعنی چه
[ترجمه ترگمان]A party معنی این خشونت را نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. DONG Qi chang was a famous painter and theoretician in the Ming Dynasty.
[ترجمه گوگل]دونگ چی چانگ نقاش و نظریه پرداز مشهور در سلسله مینگ بود
[ترجمه ترگمان]DONG چی چانگ یک نقاش مشهور و نظریه پرداز در سلسله مینگ بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگرشگر (اسم)
theoretician, theorist, theorizer

ویژه گرد در تئوری (اسم)
theoretician, theorist

انگلیسی به انگلیسی

• theory developer, one who studies theories
a theoretician is the same as a theorist.

پیشنهاد کاربران

theoretician ( عمومی )
واژه مصوب: نظریه‏پرداز
تعریف: کسی که دربارۀ مسائل اجتماعی یا سیاسی یا علمی نظریه‏های جدید ارائه دهد

بپرس