1. theoretical learning
یادگیری نظری،دانش نظری
2. practical knowledge as opposed to theoretical knowledge
دانش تجربی در برابر دانش تئوری
3. the students were given a heavy dose of dry, theoretical material
به شاگردان مقدار زیادی مواد درسی خشک و نظری می دادند.
4. She has theoretical knowledge of teaching, but no practical experience.
[ترجمه گوگل]او دانش تئوری تدریس دارد، اما تجربه عملی ندارد
[ترجمه ترگمان]او دارای دانش تئوریکی از تدریس است، اما هیچ تجربه عملی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This book is too theoretical; I need a practical guide.
[ترجمه گوگل]این کتاب بیش از حد تئوری است من به یک راهنمای عملی نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]این کتاب خیلی تئوریک است؛ من به یک راهنمای عملی نیاز دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's a theoretical matter as well as a practical one.
[ترجمه گوگل]این یک موضوع تئوری و همچنین یک موضوع عملی است
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع نظری و نیز عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The course is essentially theoretical in orientation.
[ترجمه گوگل]این دوره اساساً در جهت گیری نظری است
[ترجمه ترگمان]این دوره اساسا در جهت گیری نظری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Marxism possesses the theoretical character of keeping pace with the times.
[ترجمه گوگل]مارکسیسم دارای ویژگی تئوریک همگامی با زمانه است
[ترجمه ترگمان]مارکسیسم دارای ویژگی نظری همگامی با زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I agree with you, but only on a theoretical level.
[ترجمه گوگل]من با شما موافقم، اما فقط در سطح نظری
[ترجمه ترگمان]من با شما موافقم، اما تنها در سطح نظری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Demand for our more theoretical courses has fallen away.
[ترجمه گوگل]تقاضا برای دوره های تئوری بیشتر ما کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]تقاضا برای دوره های نظری بیشتر کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What's the use of theoretical knowledge that has no practical application?
[ترجمه گوگل]دانش نظری که کاربرد عملی ندارد چه فایده ای دارد؟
[ترجمه ترگمان]کاربرد دانش نظری که هیچ کاربرد عملی ندارد، چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There was undeniably a strong theoretical dimension to his thinking.
[ترجمه گوگل]بدون شک یک بعد نظری قوی در تفکر او وجود داشت
[ترجمه ترگمان]بی تردید یک بعد نظری قوی برای تفکر او وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The meaningless abstraction bespattered political and theoretical books.
[ترجمه گوگل]انتزاع بیمعنی کتابهای سیاسی و نظری را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]این انتزاع بی حاصل، کتاب های سیاسی و سیاسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This is certainly a theoretical risk but in practice there is seldom a problem.
[ترجمه گوگل]این مطمئناً یک خطر تئوری است اما در عمل به ندرت مشکلی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این قطعا یک ریسک نظری است، اما در عمل بندرت یک مشکل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید