theorematic


معنی: برهانی، قضیهای، متضمن برهان، مبنی بر قاعده
معانی دیگر: برهانی، متضمن برهان، قضیه ای، مبنی بر قاعده

مترادف ها

برهانی (صفت)
discursive, theorematic

قضیهای (صفت)
theorematic

متضمن برهان (صفت)
theorematic

مبنی بر قاعده (صفت)
theorematic

تخصصی

[آب و خاک] برهانی، قضیه ای

پیشنهاد کاربران

بپرس