theocracy

/θiˈɑːkrəsi//θɪˈɒkrəsi/

معنی: حکومت روحانیون، یزدان سالاری، حکومت خدا
معانی دیگر: خدا سالاری، آخوند سالاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: theocracies
مشتقات: theocratic (adj.), theocratically (adv.)
(1) تعریف: a form of government in which a god or gods are acknowledged as the ultimate authority.

- They questioned whether nonbelievers would be accorded all the rights of citizenship under a theocracy.
[ترجمه گوگل] آنها این سؤال را مطرح کردند که آیا افراد بی ایمان تحت حکومت دینی از تمام حقوق شهروندی برخوردار خواهند بود
[ترجمه ترگمان] آن ها سوال کردند که آیا تحت حکومت یک حکومت دینی حق شهروندی به تمام حقوق شهروندی داده خواهد شد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a system of government by priests or others who claim a divine sanction.

جمله های نمونه

1. It represented an extreme example of a theocracy - of a body politic organised essentially around religious principles.
[ترجمه گوگل]این یک نمونه افراطی از یک تئوکراسی - از یک بدنه سیاسی است که اساساً حول اصول مذهبی سازماندهی شده است
[ترجمه ترگمان]این یک نمونه بسیار افراطی از یک حکومت مذهبی بود که اساسا حول اصول مذهبی سازمان دهی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In a theocracy like ours, the values of one religion are imposed on the entire country.
[ترجمه گوگل]در حکومت دینی مانند ما، ارزش های یک دین بر کل کشور تحمیل می شود
[ترجمه ترگمان]در یک حکومت مذهبی مثل ما، ارزش های یک دین بر کل کشور تحمیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The idea of theocracy of 'Power of King from God 'endowed the secular power with sanctitude and simultaneously the bondage which had never been given.
[ترجمه گوگل]ایده تئوکراسی «قدرت پادشاه از جانب خدا» به قدرت سکولار قداست و در عین حال اسارتی که هرگز داده نشده بود عطا کرد
[ترجمه ترگمان]عقیده حکومت theocracy قدرت پادشاه از سوی خداوند قدرت سکولار را با sanctitude و به طور همزمان the که هرگز به آن ها داده نشده بود، عطا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Humanistic artists opposed asceticism with humanism, opposed theocracy with human rights.
[ترجمه گوگل]هنرمندان اومانیست با زهد با اومانیسم مخالفت کردند، با تئوکراسی با حقوق بشر مخالفت کردند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان Humanistic مخالف ریاضت با انسان گرایی بودند، با حکومت theocracy با حقوق بشر مخالف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even now quasi - theocracy dies hard.
[ترجمه گوگل]حتی اکنون شبه تئوکراسی به سختی می میرد
[ترجمه ترگمان]حتی اکنون شبه - به سختی می میرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Savonarola a kind of theocracy in Florence, a sort of Christian republic of virtue.
[ترجمه گوگل]ساوونارولا نوعی تئوکراسی در فلورانس، نوعی جمهوری مسیحی فضیلت است
[ترجمه ترگمان]Savonarola را در فلورانس، نوعی جمهوری مسیحی فضیلت را Savonarola
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Taking a stand as a theologian and spokesman of theocracy, Thomas Aquinas argued on some important socioeconomic issues.
[ترجمه گوگل]توماس آکویناس با موضع گیری به عنوان یک الهی دان و سخنگوی دین سالاری، درباره برخی مسائل مهم اجتماعی-اقتصادی بحث کرد
[ترجمه ترگمان]توماس آکویناس در کنار یک متخصص الهیات و سخنگوی حکومت theocracy، در مورد برخی مسائل اجتماعی - اقتصادی مهم بحث کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Knox tried to create as wide a base as possible for his theocracy.
[ترجمه گوگل]ناکس سعی کرد تا جایی که ممکن است پایگاه وسیعی برای دین سالاری خود ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]ناکس سعی کرد تا جای ممکن برای حکومت his پایگاهی بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As part of your writing about the Mayas, include a discussion of theocracy.
[ترجمه گوگل]به عنوان بخشی از نوشته خود در مورد مایاها، بحثی در مورد تئوکراسی درج کنید
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخشی از نوشته های خود درباره the، شامل بحث و گفتگو درباره حکومت مذهبی باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a crusade to recapture Jerusalem, nothing short of a call for a new theocracy.
[ترجمه گوگل]این یک جنگ صلیبی برای بازپس گیری اورشلیم است، چیزی جز فراخوانی برای یک حکومت دینی جدید
[ترجمه ترگمان]این یک جنگ صلیبی برای تسخیر مجدد اورشلیم است، که چیزی جز درخواست یک حکومت مذهبی جدید نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The encroachment of the Eastern political economy into Utah in essence relegated the Mormon theocracy to the status of an internal colony.
[ترجمه گوگل]تجاوز به اقتصاد سیاسی شرق به یوتا اساساً حکومت دینی مورمون را به یک مستعمره داخلی تنزل داد
[ترجمه ترگمان]تجاوز اقتصاد سیاسی شرقی به یوتا در اصل، حکومت مذهبی مورمون را به وضعیت یک مستعمره داخلی تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With its inclination toward the secular affairs, Christianity developed an elaborate theory of theocracy.
[ترجمه گوگل]مسیحیت با تمایل خود به امور سکولار، نظریه مفصلی از تئوکراسی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]مسیحیت با تمایل خود به امور دنیوی، نظریه دقیق حکومت دینی را توسعه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sadly, their release was delayed until the day of President Reagan's inauguration, proof that all leaders play politics, even in a theocracy.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، آزادی آنها تا روز تحلیف پرزیدنت ریگان به تعویق افتاد، دلیلی بر این که همه رهبران، حتی در حکومت دینی، سیاست بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه انتشار آن ها تا روز افتتاح ریاست جمهوری ریگان به تعویق افتاد و اثبات کرد که همه رهبران حتی در یک حکومت مذهبی، سیاست بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Shangzhou was an important period for the formation and development of theocracy.
[ترجمه گوگل]شانگژو دوره مهمی برای شکل گیری و توسعه حکومت دینی بود
[ترجمه ترگمان]Shangzhou دوره مهمی برای شکل گیری و توسعه حکومت مذهبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حکومت روحانیون (اسم)
theocracy

یزدان سالاری (اسم)
theocracy

حکومت خدا (اسم)
theocracy

انگلیسی به انگلیسی

• government by priests or religious officials believed to be divinely guided
a theocracy is a society which is ruled by priests who represent a god.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A system of government in which priests or religious leaders rule in the name of a deity ✝️
🔍 مترادف: Religious - rule
✅ مثال: The country was governed as a theocracy, with religious leaders holding the highest authority.
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: دینسالاری

⚫ نگارش به خط لاتین: Dinsālāry

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : theocracy
✅️ صفت ( adjective ) : theocratic
✅️ قید ( adverb ) : _
/θiˈɒk. rə. si/
a country that is ruled by religious leaders
حکومت رهبران مذهبی و روحانیت در یک کشور
حاکمیت دینی، دین سالاری یا تئوکراسی به نوع خاصی از حکومت گفته می شود که در آن اصالت به قوانین دینی و فرد روحانی داده شده است.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/theocracy• https://en.wikipedia.org/wiki/Theocracy
noun
1 [noncount] : a form of government in which a country is ruled by religious leaders
2 [count] : a country that is ruled by religious leaders
◀️ a theocratic government/regime

...
[مشاهده متن کامل]

تعریف THEOCRACY :
شکلی از حکومت که با رهبران مذهبی اداره میشود.
حاکمیت دینی، دین سالاری یا تئوکراسی ( به انگلیسی: Theocracy ) به نوع خاصی از حکومت گفته می شود که در آن اصالت به قوانین دینی و فرد روحانی داده شده است.
بدین ترتیب مذهب غالب، اصلی ترین تعیین کنندهٔ خط مشی ادارهٔ جامعه در نظام دین سالار است. دین سالاری در تاریخ اسلام نیز به کرّات ظاهر گردیده است.
امروزه، از میان ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل متحد، نظام جمهوری اسلامی ایران تنها حکومتی است که بنا و اساس آن بر مبنای دین سالاری است.
تاریخچه
واژه تئوکراسی از واژه یونانی θεοκρατία به معنی �حکومت خداوند� ریشه می گیرد. تئوکراسی اولین بار توسط جوزفیوس فلاویوس در قرن اول میلادی مطرح شد تا ویژگی های حکومت یهودیان را مشخص کند. جوزفیوس این چنین استدلال کرد که حکومت یهودیان به دلیل آنکه در هیچ کدام از سه نوع دولت شناخته شده یونانی ها، یعنی پادشاهی، آریستوکراسی و آنارشیسم ( به مثابه پارادوکس هر نوع حکومتی ) جا نمی گرفت، منحصر به فرد به حساب می آمد، از همین رو جوزفیوس تئوکراسی را به عنوان چهارمین شکل حکومتی که در آن خدا و قوانینش قدرت مطلق هستند تفسیر کرد. تعریف یوسف فلاوی تا قبل از عصر روشنگری کاملاً قابل قبول بود تا زمانی که این اصطلاح شروع به کسب مفاهیم جامع تر و به صورت غیرقابل انکاری منفی کرد، بخصوص وقتی که مورد تفسیر هگل قرار گرفت.
Form of government with religious leaders
Theocracy is a form of government in which one or more deities of some type are recognized as supreme ruling authorities, giving divine guidance to human intermediaries who manage the day - to - day affairs of the government.
Theocrat : دو تا معنی زیر را میده
1 : one who rules in or lives under a theocratic form of government
2 : one who favors a theocratic form of government
Theocratic : مربوط به دین سالاری - دین سالارانه ( صفت )

روحانی سالاری
دین سالاری
حکومت دینی

بپرس