1. then a breeze came and dispelled the smoke
سپس نسیمی آمد و دود را پراکنده کرد.
2. then england was mistress of the seas
در آن زمان انگلستان ملکه ی دریاها بود.
3. then he adduced new evidence
سپس گواه جدیدی را اقامه کرد.
4. then he began setting fervent kisses upon her hands
سپس شروع کرد به دادن بوسه های آتشین بر دستان او
5. then he bethought himself to call his mother
سپس به یاد آورد که به مادرش تلفن بزند.
6. then he hit on a solution
سپس راه حلی به سرش زد (به مغزش خطور کرد).
7. then he reached the main crossroad of his life. . .
سپس به مرحله ی حساس زندگی خود رسید . . .
8. then i noticed that my left arm was asleep
سپس متوجه شدم که دست چپم خواب رفته است.
9. then i was visited by a strange idea
سپس فکر عجیب و غریبی به مغزم خطور کرد.
10. then instill a few drops of warm olive oil
سپس چند قطره روغن زیتون گرم (در آن) بچکانید.
11. then nadder spurred on toward kharazm
سپس نادر به صوب خوارزم شتافت.
12. then she dabbed alcohol on it
سپس به آن الکل زد.
13. then she entered the celluloid world of hollywood
سپس به دنیای فیلم در هالیوود راه یافت.
14. then she espied a white horse coming toward her through the mist
سپس متوجه شد که اسب سپیدی از میان مه به سوی او می آید.
15. then she said portentously . . .
سپس با لحن تفرعن آمیزی گفت . . .
16. then spain lost its sovereignty over puerto rico
سپس اسپانیا حاکمیت خود بر پورتوریکو را از دست داد.
17. then the fact that he was a mere captive soaked into his head
سپس این واقعیت که او اسیری بیش نبود در مغزش جایگزین شد.
18. then the pagans accepted his godhood
سپس کفار،خدایی او را قبول کردند.
19. then the sharks began to move fast and butt the bottom of our boat
سپس کوسه ماهی ها آغاز کردند به حرکات سریع و زدن سر خود به ته قایق ما
20. then the storm struck
سپس توفان به خروش آمد.
21. then the voter leaves the polls
سپس رای دهنده محل رای گیری را ترک می کند.
22. then they fire the bricks in a kiln
سپس آجرها را در کوره می پزند.
23. then they were bogged down in family feuds
سپس گرفتار دودستگی های خانوادگی شدند.
24. then those compressed masses began radiating as stars
سپس آن توده های فشرده همچون ستارگان شروع به رخشیدن کردند.
25. then we came across an expansive glittering lake
سپس رسیدیم به یک دریاچه ی بزرگ و درخشان
26. then we entered the inferno of the factory's engine room
سپس وارد دوزخ تالار ماشین های کارخانه شدیم.
27. then we reached the land of everlasting snow
سپس به سرزمین برف های همیشگی رسیدیم.
28. then again
و اما،از سوی دیگر،از نظر دیگر
29. then and there
فورا،بلافاصله،همان جا
30. . . . then he hurried to fight the forces that were advancing from the north
. . . سپس برای نبرد با قوایی که از سوی شمال پیش می آمدند شتافت.
31. and then there is the interest to be paid
به علاوه باید بهره را هم پرداخت کرد.
32. by then the bus had gone
تا آن موقع اتوبوس رفته بود.
33. from then on her life jogged peacefully along
از آن به بعد زندگانی او با آرامش پیش می رفت.
34. he then breaks jail and holes up in a cave
سپس او از زندان فرار کرده و در غاری پنهان می شود.
35. just then the telephone rang
درست در آن هنگام تلفن زنگ زد.
36. the then president
رییس جمهور وقت
37. and then some
(آمریکا - عامیانه) علاوه بر آن،حتی از آن هم بیشتر
38. but then
اما از سوی دیگر،ولی از جهت دیگر
39. from then on
از آن وقت به بعد،پس از آن
40. just then
در همان هنگام،درست همان وقت،همان دم
41. since then
از آن هنگام
42. at the then prevailing price
به قیمتی که در آن وقت حاکم باشد
43. cross and then uncross one's legs
پاهای خود را روی هم قرار دادن و سپس صاف کردن
44. it was then that i conceived the idea of running away
در آن هنگام بود که فکر فرار به مغزم خطور کرد.
45. it was then that the islamic civilization began to blossom
در آن هنگام بود که تمدن اسلامی شروع به شکوفایی کرد.
46. now and then
گاه به گاه،گاه و بیگاه
47. the defendant then lodged an appeal
آنگاه خوانده،تقاضای فرجام کرد.
48. the driver then volleyed us a string of curses
سپس راننده رگباری از ناسزا نثارمان کرد.
49. the table then decided to meet in two weeks
سپس گروه تصمیم گرفت که دو هفته ی دیگر جلسه تشکیل بدهد.
50. now and then (now and again)
گاهی،گهگاه،گاه و بیگاه،برخی اوقات
51. there and then
در آن زمان و مکان،بی معطلی،همانجا
52. he clenched and then unclenched his fists
او مشت های خود را گره کرد و سپس از هم گشود.
53. he coughed and then continued talking
او سرفه کرد و سپس حرف زدن را ازسر گرفت.
54. he danced and then pantomimed the killing of a lamb
او رقصید و سپس کشتن یک گوسفند را به طور صامت نمایش داد.
55. he was young then
آن وقت جوان بود.
56. i ate and then slept
غذا خوردم و بعد خوابیدم.
57. if it rains, then there will be no picnic
اگر باران بیاید (در آن صورت) پیک نیک به هم خواهد خورد.
58. peel cucumbers and then score them with a fork
خیارها را پوست بکن و سپس با چنگال آنها را خراش بده.
59. short skirts were then the latest mode
آن روزها دامن کوتاه آخرین مد محسوب می شد.
60. they were liberal, then they changed over to conservative
آنان لیبرال بودند ولی بعد محافظه کار شدند.
61. to flex and then to relax the muscles of the arm
عضلات بازوی خود را سفت و سپس شل کردن
62. to fold and then to unfold the arms
دستان خود را جمع و سپس از هم باز کردن
63. you rendezvous and then avoid (me) . . .
دیدار می نمایی و پرهیز می کنی . . .
64. every now and then (or every so often)
گاه و بیگاه،گهگاه،گاهی،هر چند گاه
65. first boil the chicken, then brown it in the frying pan for a while
اول مرغ را آب پز و سپس کمی در ماهیتابه آن را سرخ کن.
66. first cleanse the wound then apply this oil (to it)
اول زخم را پاک کن و سپس این روغن را (به آن) بمال.
67. first polish the shoes, then buff them
اول کفش ها را واکس بزن و بعدا برق بیانداز.
68. from childhood to manhood, then to old age
از کودکی به مردی و سپس به پیری.
69. he wronged her and then left her
آن زن را خراب کرد و سپس او را ترک کرد.
70. i was still inexperienced then
در آن هنگام من هنوز کم تجربه بودم.