1. The ultimate evolutionary victory, on the theistic hypothesis, does not go to the most ruthless exterminators and most fecund replicators.
[ترجمه گوگل]پیروزی نهایی تکاملی، بر اساس فرضیه خداباوری، به بیرحم ترین نابودگرها و بارورترین شبیه سازها نمی رسد
[ترجمه ترگمان]پیروزی تکاملی نهایی، براساس فرضیه خداباورانه به the ترین و most fecund تبدیل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیروزی تکاملی نهایی، براساس فرضیه خداباورانه به the ترین و most fecund تبدیل نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Anything less than that leads to what the theistic traditions frequently refer to as idolatry.
[ترجمه گوگل]هر چیزی کمتر از آن منجر به چیزی می شود که سنت های خداباور غالباً از آن به عنوان بت پرستی یاد می کنند
[ترجمه ترگمان]هر چیزی کم تر از آن منجر به چیزی می شود که سنت theistic به عنوان بت پرستی به آن اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر چیزی کم تر از آن منجر به چیزی می شود که سنت theistic به عنوان بت پرستی به آن اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The third, theistic, hypothesis of creation is by far the best explanation for the existence of the universe.
[ترجمه گوگل]فرضیه سوم، خداباورانه، خلقت تا حد زیادی بهترین توضیح برای وجود جهان است
[ترجمه ترگمان]سوم، خداباورانه، فرضیه آفرینش بهترین توضیح برای وجود جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوم، خداباورانه، فرضیه آفرینش بهترین توضیح برای وجود جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. God is nurtured by the theistic mind. God is ignored by the agnostic mind. God is killed by the atheistic mind. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]خداوند توسط ذهن خداباور پرورش یافته است خدا توسط ذهن اگنوستیک نادیده گرفته می شود خدا توسط ذهن الحادی کشته شده است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]خداوند توسط ذهن theistic پرورش داده می شود ذهن agnostic نادیده گرفته می شود خدا توسط ذهن atheistic کشته می شود دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خداوند توسط ذهن theistic پرورش داده می شود ذهن agnostic نادیده گرفته می شود خدا توسط ذهن atheistic کشته می شود دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It points us to the theistic hypothesis rather than to the necessity hypothesis.
[ترجمه گوگل]ما را به فرضیه خداباورانه نشان می دهد تا به فرضیه ضرورت
[ترجمه ترگمان]آن ما را به فرضیه خداباورانه به جای فرضیه الزام نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ما را به فرضیه خداباورانه به جای فرضیه الزام نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The theistic hypothesis postulates one necessarily actual reality, the mind that conceives all possibilities.
[ترجمه گوگل]فرضیه خداباوری یک واقعیت لزوما بالفعل را فرض می کند، ذهنی که همه احتمالات را تصور می کند
[ترجمه ترگمان]فرضیه خداباورانه هر یک لزوما واقعیت حقیقی، ذهن که همه احتمالات را تصور می کند را فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرضیه خداباورانه هر یک لزوما واقعیت حقیقی، ذهن که همه احتمالات را تصور می کند را فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The theistic God is almost as sterile a principle.
[ترجمه گوگل]خدای خداباور تقریباً به همان اندازه یک اصل عقیم است
[ترجمه ترگمان]The الهی تقریبا به عنوان یک اصل عقیم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The الهی تقریبا به عنوان یک اصل عقیم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There are two types of religious naturalism -- theistic and non - theistic.
[ترجمه گوگل]دو نوع طبیعت گرایی دینی وجود دارد - خداباورانه و غیر خداباورانه
[ترجمه ترگمان]دو نوع طبیعی گرایی مذهبی وجود دارد - - خداباورانه و non
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو نوع طبیعی گرایی مذهبی وجود دارد - - خداباورانه و non
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Such duo - theistic forces are often conceived as embodying complementary polarities, not in opposition.
[ترجمه گوگل]چنین نیروهای دوتایی - خداباور اغلب به عنوان تجسم قطب های مکمل تصور می شوند، نه در تقابل
[ترجمه ترگمان]چنین نیروهای duo - theistic اغلب به عنوان یک polarities مکمل تصور می شوند، نه در تضاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین نیروهای duo - theistic اغلب به عنوان یک polarities مکمل تصور می شوند، نه در تضاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Eventually, therefore, it may be possible to specify the underlying conceptual grammars which create theistic and religious universes of meaning.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در نهایت، ممکن است بتوان گرامرهای مفهومی زیربنایی را که جهان های معنایی خداباورانه و دینی را ایجاد می کنند، مشخص کرد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ممکن است برای مشخص کردن the مفهومی اساسی که universes و جهان های مذهبی معنا را ایجاد می کنند، امکان پذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ممکن است برای مشخص کردن the مفهومی اساسی که universes و جهان های مذهبی معنا را ایجاد می کنند، امکان پذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Like Laplace in his famous reply to Napoleon, Humean atheists have no need for the theistic hypothesis.
[ترجمه گوگل]مانند لاپلاس در پاسخ معروف خود به ناپلئون، خداناباوران انسانی نیازی به فرضیه خداباوری ندارند
[ترجمه ترگمان]مانند لاپلاس در پاسخ معروفش به ناپلئون، Humean atheists نیازی به فرضیه خداباورانه خود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مانند لاپلاس در پاسخ معروفش به ناپلئون، Humean atheists نیازی به فرضیه خداباورانه خود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It needs to be tested very carefully within the theistic traditions themselves.
[ترجمه گوگل]این باید با دقت زیادی در سنت های خداباورانه آزمایش شود
[ترجمه ترگمان]لازم است که با دقت بسیار در درون خود سنت ها مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لازم است که با دقت بسیار در درون خود سنت ها مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Some interpretations, at least, of the hypothesis of natural selection do conflict with the theistic hypothesis on three main counts.
[ترجمه گوگل]حداقل برخی از تفاسیر از فرضیه انتخاب طبیعی با فرضیه خداباوری از سه جنبه اصلی در تضاد است
[ترجمه ترگمان]برخی از تفسیرها، حداقل، از فرضیه انتخاب طبیعی با فرضیه خداباورانه در سه مورد اصلی تعارض دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از تفسیرها، حداقل، از فرضیه انتخاب طبیعی با فرضیه خداباورانه در سه مورد اصلی تعارض دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. On this basis, the possibility can be envisaged of tracing the paths of divergent theistic routes.
[ترجمه گوگل]بر این اساس می توان امکان ردیابی مسیرهای مسیرهای خداپرستانه واگرا را متصور شد
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، امکان ردیابی مسیرهای of divergent وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، امکان ردیابی مسیرهای of divergent وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید