صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of or relating to dramatic performance or the theater.
• مترادف: dramatic, dramaturgical
• مشابه: acting, histrionic, thespian
• مترادف: dramatic, dramaturgical
• مشابه: acting, histrionic, thespian
- The high school puts on two theatrical productions per year, usually one serious drama and one musical.
[ترجمه گوگل] دبیرستان هر سال دو نمایش را اجرا می کند، که معمولاً یکی درام جدی و دیگری موزیکال است
[ترجمه ترگمان] دبیرستان در هر سال دو تولیدات نمایشی دارد که معمولا یک نمایش جدی و یک موزیکال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دبیرستان در هر سال دو تولیدات نمایشی دارد که معمولا یک نمایش جدی و یک موزیکال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: unnaturally extravagant in behavior and expression.
• مترادف: affected
• مشابه: artificial, dramatic, false, flamboyant, forced, hammy, melodramatic, overblown, overwrought, unnatural
• مترادف: affected
• مشابه: artificial, dramatic, false, flamboyant, forced, hammy, melodramatic, overblown, overwrought, unnatural
اسم ( noun )
مشتقات: theatric (adj.), theatrically (adv.), theatricality (n.)
مشتقات: theatric (adj.), theatrically (adv.), theatricality (n.)
• : تعریف: (often pl.) theatrical performances, esp. by amateurs.
• مترادف: performance, play, production
• مشابه: drama
• مترادف: performance, play, production
• مشابه: drama