theatre

/ˈθiːətər//ˈθɪətə/

معنی: تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه
معانی دیگر: theater تئاتر

جمله های نمونه

1. theatre actors must learn how to project their voice
بازیگران تئاتر باید یاد بگیرند که چگونه صدای خود را رسا کنند.

2. the theatre curtain rises to disclose once again a dirty kitchen
پرده ی نمایش بالا می رود تا یک بار دیگر آشپزخانه ی کثیفی را نشان دهد.

3. an open theatre
تئاتر بی سقف

4. she went much to the theatre
اغلب به تئاتر می رفت.

5. i did not connect him with the theatre
فکر نمی کردم او با تئاتر سروکار داشته باشد.

6. she was standing in front of the theatre brandishing the tickets
جلو تئاتر ایستاده بود و بلیط ها را سر دست تکان می داد.

7. there was a butcher shop alongside the theatre
یک مغازه ی قصابی مجاور تماشاخانه قرار داشت.

8. The renovation of the theatre is now nearing completion.
[ترجمه سلام] بتینیدبدیدیتتیدسدژپژابددی نه طتیپمیسنس
|
[ترجمه گوگل]بازسازی سالن تئاتر هم اکنون رو به اتمام است
[ترجمه ترگمان]بازسازی این تئاتر اکنون رو به اتمام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shall we go to the theatre on Friday?
[ترجمه گوگل]جمعه بریم تئاتر؟
[ترجمه ترگمان]می توانیم جمعه به تئاتر برویم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The theatre managed to boost its audiences by cutting ticket prices.
[ترجمه گوگل]این تئاتر با کاهش قیمت بلیت توانست تماشاگران خود را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]تئاتر موفق شد تا مخاطبان خود را با کاهش قیمت بلیط ها افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Three quarters of the theatre was full.
[ترجمه گوگل]سه چهارم سالن پر بود
[ترجمه ترگمان]سه چهارم تئاتر پر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Does the theatre have disabled access?
[ترجمه گوگل]آیا تئاتر دسترسی غیر فعال دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا تئاتر دسترسی معلولین را از دست داده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The National Theatre hit the jackpot with its first musical, "Guys and Dolls".
[ترجمه گوگل]تئاتر ملی با اولین نمایش موزیکال خود، «بچه ها و عروسک ها» به جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]تئاتر ملی با اولین موسیقی خود، \"بچه ها و اعضای گروه\" به the رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Theatre Royal is one of the oldest playhouses in Britain.
[ترجمه گوگل]تئاتر رویال یکی از قدیمی ترین خانه های بازی در بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]تئاتر سلطنتی یکی از قدیمی ترین playhouses در بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The chauffeur drove them straight to the theatre.
[ترجمه گوگل]راننده آنها را مستقیماً به سمت تئاتر برد
[ترجمه ترگمان]راننده آن ها را مستقیما به تئاتر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They gave me theatre tickets as a present.
[ترجمه گوگل]بلیت تئاتر را به من هدیه دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای من یک هدیه به من دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاتر (اسم)
drama, theater, playhouse, theatre

تماشاخانه (اسم)
theater, theatre, opera, opera house

تئاتر (اسم)
theater, theatre

تالار سخنرانی (اسم)
theater, theatre

بازیگر خانه (اسم)
theater, theatre

انگلیسی به انگلیسی

• arena, stadium, playhouse (alternate spelling for theater)
a theatre is a building with a stage on which plays and other entertainments are performed.
you can use the theatre to refer to work in the theatre such as acting or writing plays.
in a hospital, a theatre is the same as an operating theatre.
in a war, a theatre is an area in which fighting takes place.
in american english, a theater is also the same as a cinema.

پیشنهاد کاربران

[در بستر معنایی جنگ و امور نظامی] جبهه؛ صحنه؛
1. تاتر. تماشاخانه 2. هنر تاتر 3. تالار 4. اتاق عمل 5. صحنه
مثال:
The theatre shut down after more than half a century.
تماشاخانه بعد از بیش از نیم قرن تعطیل شد.
در ترمینولوژی سلامت؛
یک اتاق خاص در بیمارستان که در آن مداخلات درمانی انجام می شود.
https://www. ldoceonline. com/Hospital - topic/theatre
an area or place in which important military events happen
منطقه یا مکانی که رویدادهای مهم نظامی در آن اتفاق می افتد، منطقه یا مناطق جنگی/ عملیاتی
a theatre of war
The latest Israel - Hamas war has provided an unprecedented opportunity for the IDF to use such tools in a much wider theatre of operations.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/theatre?q=theatre
Theaterانگلیسی آمریکایی
Theatre انگلیسی بریتانیایی
کلماتی که پایانش با ter هست امریکایین مثله center
اونایی که پایانشون با tre هست بریتانیایی مثل centre
cardiac operation theatre
cardiac operating theatre
اتاق عمل قلب
اتاق عمل جراحی قلب
اتاق جراحی
سینما
در امریکا معنی سینما هم میده
یه جا به اتاق جراحی میگفتن theatre
theatre ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: تماشاخانه
تعریف: بنایی مرکب از حداقل یک تالار برای اجرا و تماشای انواع نمایش|||متـ . نمایش‏سرا
محل سخنرانی
گاهی اوقات محل بازیگری
مناطق در حال جنگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس