این فقط یه نمونه شه. . .
مشتی از خروار
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
مشتی از خروار
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
تازه اول راه است
تنها یک بخش کوچک از یک مسئله یا موضوع بسیار بزرگتر
قسمت کوچکی از مشکل
تازه اول گرفتاریه ( به قول معروف: سر گندش زیر لحافه )
e. g. : the difficulties we've discussed are only the tip of the iceberg
یه سوزن در انبار کاه
کجاشو دیدی، تازه اولشه
قطره ای از دریا
گوشه کوچکی از چیزی
all that money go into the pockets of banks is only the tip of the iceberg compared to all that interest that is being generated
تمام آن پولی که بانک ها به جیب می ریزند در مقایسه با تمامی آن بهره در حال تولید "هیچ است/به چشم نمی آید"
تمام آن پولی که بانک ها به جیب می ریزند در مقایسه با تمامی آن بهره در حال تولید "هیچ است/به چشم نمی آید"
مشتی نمونه خروار
ذره ای از خروار ( از یک مشکل یا موضوع بزرگ و جدی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)