the more

جمله های نمونه

1. He that saves his dinner will have the more for his supper.
[ترجمه گوگل]کسی که شامش را پس انداز کند، بیشتر برای شامش می خورد
[ترجمه ترگمان]همین که شامش را از دست بدهد شام بیشتری برای شام خواهد خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The more noble the more humble.
[ترجمه گوگل]هر چه نجیب تر، متواضع تر
[ترجمه ترگمان]هر چه قدر فروتن تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The more women look in their glass, the less they look to their house.
[ترجمه گوگل]هر چه زنان بیشتر به شیشه خود نگاه کنند، کمتر به خانه خود نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر زن ها به their نگاه می کنند کم تر به خانه خود نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The more riches a fool hath, the greater fool he is.
[ترجمه گوگل]هر چه یک احمق ثروت بیشتری داشته باشد، احمق بزرگتر است
[ترجمه ترگمان]هرچه ثروت بیشتری داشته باشد، حماقت بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The more we do, the more we can do; the more busy we are, the more leisure we have. William Hazlitt
[ترجمه گوگل]هر چه بیشتر انجام دهیم، بیشتر می توانیم انجام دهیم هرچه مشغله بیشتری داشته باشیم، اوقات فراغت بیشتری داریم ویلیام هازلیت
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر تلاش کنیم، بیشتر می توانیم انجام دهیم؛ هرچه بیشتر مشغول باشیم، بیشتر اوقات فراغت بیشتری داریم ویلیام هزلیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The more things change, the more they stay the same.
[ترجمه گوگل]هر چه چیزها بیشتر تغییر کنند، بیشتر ثابت می مانند
[ترجمه ترگمان]هر چه چیزهای بیشتری تغییر کنند، بیشتر آن ها یک سان باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Singularity is almost invariably a clue. The more featureless and commonplace a crime is, the more difficult is it to bring it home.
[ترجمه گوگل]تکینگی تقریباً همیشه یک سرنخ است هر چه جنایت بی خاصیت تر و رایج تر باشد، آوردن آن به خانه دشوارتر است
[ترجمه ترگمان]singularity تقریبا همیشه سر نخ است هر چیزی که در هر صورت و هر چیز پیش پاافتاده و بی شکل باشد، دشوارتر است که آن را به خانه بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The more we study, the more we discover our ignorance. Percy Bysshe Shelley
[ترجمه گوگل]هر چه بیشتر مطالعه کنیم، بیشتر به نادانی خود پی می بریم پرسی بیش شلی
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر مطالعه کنیم، بیشتر ignorance را کشف می کنیم پرسی Bysshe شلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The more a man knows, the more he see his ignorance.
[ترجمه گوگل]هر چه انسان بیشتر بداند نادانی خود را بیشتر می بیند
[ترجمه ترگمان]هرچه بیشتر یک مرد بداند، بیشتر نادانی خود را می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The more things a man is ashamed of, the more respectable he is. George Bernard Shaw
[ترجمه مهدی زارع] هر چه مرد از چیز های بیشتری شرم کند، فرد محترم تری است.
|
[ترجمه گوگل]هر چه انسان از چیزهای بیشتری خجالت بکشد، محترم تر است جورج برنارد شاو
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر مردم از او خجالت بکشند، آدم محترم و محترمی است \" جورج برنارد \" برنارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The greater the power, the more dangerous the abuse. Edmund Burke
[ترجمه گوگل]هر چه قدرت بیشتر باشد، سوء استفاده خطرناک تر است ادموند برک
[ترجمه ترگمان]هر چه قدرت بیشتر باشد، استفاده از آن خطرناک تر است ادمند برک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The more haste, she less speed.
[ترجمه گوگل]هر چه عجله بیشتر باشد، سرعت او کمتر است
[ترجمه ترگمان]هرچه سریع تر، سرعت کمتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The more the well is used, the more water it gives.
[ترجمه گوگل]هر چه چاه بیشتر استفاده شود، آب بیشتری می دهد
[ترجمه ترگمان]هر چه چاه مورد استفاده قرار گیرد، آب بیشتری تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The more a man knows, the more he is inclined to be modest.
[ترجمه گوگل]هر چه انسان بیشتر بداند، بیشتر متمایل به فروتنی می شود
[ترجمه ترگمان]هرچه بیشتر مردم بدانند او بیشتر متمایل به فروتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• to the degree that, as much as (used in combination to indicate a connection between two things, e.g. "the more one practices, the better one gets")

پیشنهاد کاربران

هر چه بیشتر
یه کاربردش به شکل زیره:
The more you lie, the more distrustful I become
1. The more you can sit on the more i'll go
2. The more you smoke, the more your health deteriorates
3. The more you masturbate, the more black around your eyes.
...
[مشاهده متن کامل]

4. The more you study, the less stress you have during the exam
5. The more you work with the piano, the more professional you become at playing the piano.
6. The more fluids you drink, the sooner you will urinate
The more fluids you drink, the sooner you will need to urinate
7. The more you sleep, the more you fall asleep.
8. The more you pay attention to what people say, the less time you have to succeed and focus on yourself.
9. The more you eat sunflower seeds, the more you are stimulated to eat them again
10. The more you look directly at the sun, the sooner your eyes will be damaged
11. the more English you work ( ( study ) ) , the more fluent you become
12. The more polite we are, the more popular we will be in the eyes of the people.
13. The less water you drink, the more your kidneys will be damaged
14. The more you look at the display screens, the sooner your eyes weaken
15. The more money you pay, the better place you get on the plane.
16. The richer you are, the less worries you have about your life
17. The more you pay attention, the better you will learn the lesson from the teacher.
18. The more anger you bring to your mind, the more you will be mentally and emotionally damaged.
19. In that country, the more you try, the later you get
20. The more the wolf kills, the more predatory ( vicious ) it becomes.
.
.
Instead of trying to crush the character of others, work on your own progress.

بپرس