Especially British English the part of a road, area of land etc that is furthest from where you are. راه به بیراهه بردن، راه به ترکستان بردن، از مسیر اصلی دور افتادن ( در انکلیسی بریتانیایی کاربرد دارد ) . ... [مشاهده متن کامل]
So sure he was divorced from the horror that lay at the bottom of his garden. ذره ای شک نداشت که از مسیر اصلی دور افتاده است.