thaw

/ˈθɒ//θɔː/

معنی: اب شدن، گداختن، گرم شدن
معانی دیگر: (یخ و برف) آب شدن یا کردن، وا رفتن، یخ گشایی کردن، یخ چیزی را باز کردن، (با: it) دارای گرمای بیش از صفر شدن (به ویژه آب و هوا)، (مجازی) سردی جلسه یا روابط و غیره را برطرف کردن، (با هم) گرم شدن، (روابط و غیره) گرمی، بر طرف سازی سردی یا کدورت، اب شدن ی  و غیره

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: thaws, thawing, thawed
(1) تعریف: to become unfrozen or melt.
مترادف: melt
متضاد: freeze
مشابه: defrost, liquefy, soften, warm

(2) تعریف: to regain feeling, flexibility, or the like by unfreezing or warming.
متضاد: freeze
مشابه: warm up

- Her fingers soon thawed out over the fire.
[ترجمه mahdie afshar] انگشتانش به زودی روی آتش گرم شدند.
|
[ترجمه گوگل] انگشتانش به زودی روی آتش یخ زدند
[ترجمه ترگمان] انگشتانش به زودی روی آتش ذوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to become warm enough to melt ice and snow, as the weather.
مشابه: warm up
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to cause to become unfrozen.
مترادف: defrost
متضاد: freeze
مشابه: liquefy, melt, soften, warm

(2) تعریف: to return to normal temperature, or to the state of feeling, flexibility, or the like found at normal temperature; warm or defrost.
مترادف: defrost
متضاد: freeze
مشابه: warm
اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of thawing.
متضاد: freeze
مشابه: warming

(2) تعریف: weather warm enough to melt ice and snow, or a period of such weather.
مترادف: melt
متضاد: freeze
مشابه: spring, warmth

- an early thaw
[ترجمه گوگل] آب شدن زودرس
[ترجمه ترگمان] هوا گرم می شد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: an easing of reserve, hostility, or the like.
مترادف: easing
مشابه: improvement, reconciliation, relaxation

- a welcome thaw in our relations
[ترجمه گوگل] گرم شدن مناسب در روابط ما
[ترجمه ترگمان] در روابط ما گرم و گرم است،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the thaw in the two countries' relations
برطرف شدن سردی روابط آن دو کشور

2. to thaw out frozen meat
گوشت منجمد را از حالت انجماد درآوردن

3. it will thaw tomorrow
فردا یخبندان برطرف خواهد شد.

4. after a few jokes, the party atmosphere began to thaw
پس از چند لطیفه،محیط مهمانی رو به گرمی گرفت.

5. The arctic shore remains frozen until the summer thaw.
[ترجمه گوگل]سواحل قطب شمال تا آب شدن تابستان یخ زده باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]تا قبل از گرم شدن فصل تابستان، ساحل قطبی منجمد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Allow the meat to thaw properly before cooking it.
[ترجمه گوگل]قبل از پختن، اجازه دهید گوشت به خوبی آب شود
[ترجمه ترگمان]بگذارید گوشت قبل از طبخ به درستی آب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The snow started to thaw as the temperature kept up.
[ترجمه گوگل]با بالا رفتن دما، برف شروع به آب شدن کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دما بالا می رفت برف ها شروع به آب شدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The spring thaw caused the river to deluge the region.
[ترجمه گوگل]آب شدن بهاره باعث طغیان رودخانه در منطقه شد
[ترجمه ترگمان]آب شدن بهار باعث جاری شدن سیل در این منطقه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The atmosphere slowly began to thaw.
[ترجمه گوگل]جو کم کم شروع به آب شدن کرد
[ترجمه ترگمان]جو آهسته شروع به آب شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The early thaw preindicated an avalanche.
[ترجمه گوگل]آب شدن زودهنگام حاکی از وقوع بهمن بود
[ترجمه ترگمان]نخستین آب شدن آب در بهمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thaw it out completely before reheating in a saucepan.
[ترجمه گوگل]قبل از گرم کردن مجدد در قابلمه، آن را کاملاً آب کنید
[ترجمه ترگمان]تا قبل از reheating در ماهی تابه با هم آشتی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are signs of a thaw in relations between the two countries.
[ترجمه گوگل]نشانه هایی از گرم شدن روابط دو کشور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در روابط بین دو کشور نشانه هایی از آب شدن برف ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After a good dinner,the guests began to thaw out.
[ترجمه Hamid Toozandejani] پس از صرف یک شام عالی، میهمانان با یکدیگر گرم گرفتن.
|
[ترجمه گوگل]بعد از یک شام خوب، مهمانان شروع به آب شدن کردند
[ترجمه ترگمان]پس از یک شام خوب میهمانان شروع به ذوب شدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I remember to thaw out the chicken before I leave home.
[ترجمه گوگل]یادم می‌آید قبل از خروج از خانه، مرغ را آب کنم
[ترجمه ترگمان]یادمه قبل از اینکه خونه رو ترک کنم مرغ رو ذوب می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اب شدن (فعل)
go off, deliquesce, melt, thaw

گداختن (فعل)
dissolve, melt, thaw, flux, liquate, smelt, fuse, liquify, liquefy, fuze

گرم شدن (فعل)
warm, thaw

تخصصی

[عمران و معماری] یخگشاد - ذوب برف - ذوب یخ
[زمین شناسی] آب شدن یخ، یخ گشایی - فعل: تبدیل شدن از یک فاز منجمد، مانند یخ، به حالت مایع: ذوب شدن. اسم: انتهای یک یخبندان، وقتی که دما بیش از نقطه انجماد می شود و یخ یا برف ذوب می شوند. همچنین تبدیل یخ یا برف به آب را گویند.

انگلیسی به انگلیسی

• process of thawing, process of melting; warm spell, period characterized by warm weather; decrease in tension or hostility
be defrosted, be softened
when ice or snow thaws or when something thaws it, it melts.
a thaw is a period of warmer weather when the snow and ice melts.
when you thaw frozen food, or when it thaws, you leave it in a place where it can reach room temperature so that it is ready for use.
when unfriendly people or unfriendly relationships thaw, they start to be more friendly. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. ...a gradual thaw in relations between the two countries.

پیشنهاد کاربران

بهتر شدن روابط - صمیمی تر شدن
A thaw is also a change to a friendlier attitude esp. between people or countries that were enemies:
It was hoped that the agreement to exchange athletes would lead to a thaw in relations between the two countries.
...
[مشاهده متن کامل]

اب شدن یخ چیزی
to cause something frozen and hard to become warmer and often softer or liquid:
Remove the meat from the freezer and let it thaw.
It may take a couple of hours to thaw out.

صمیمی تر شدن
🌐 کلماتی کاربردی برای بیان تغییرات آب و هوایی:
✅ break – if the weather breaks, it changes unexpectedly, and usually becomes worse
✅ break through – if the sun breaks through the clouds, it appears from behind them
...
[مشاهده متن کامل]

✅ brighten up – if the weather brightens up, it becomes sunnier
✅ clear up – if the weather clears up, the clouds or rain go away
✅ close in – if the weather closes in, it becomes unpleasant
✅ cloud – to become darker because grey clouds are forming in the sky
✅ ease – if bad weather such as wind or rain eases, it becomes less strong
✅ fickle – weather that is fickle changes often and unexpectedly
✅ lift – if something such as cloud or fog lifts, the weather improves and you can see clearly again
✅ melt away – if ice or snow melts away, it changes into water as it gets warmer
✅ thaw – if the weather thaws, it becomes warmer and causes ice or snow to change into liquid
✅ track – if weather tracks in a particular direction, it moves in that direction
منبع: www. writerswrite. co. za

🌐 کلماتی کاربردی برای بیان هوای گرم:
✅️ balmy – warm and pleasant
✅️ blistering – extremely hot in a way that is uncomfortable
✅️ dog days – the hottest days of the year
✅️ heatwave – a continuous period of very hot weather, especially when this is unusual
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ Indian summer – a period of warm weather in autumn
✅️ scorcher – an extremely hot day
✅️ sunny – not stormy or cloudy
✅️ thaw – ice and snow turns into water
✅️ the heat – very hot weather
✅️ tropical – like weather near the equator, climate that is frost - free
منبع: www. writerswrite. co. za

در تکمیل توضیح قبلیم باید بگم که تلفظ لکی واژه �تاو� است و تلفظ انگلیسی را که دوستان قاعدتاً بهتر از من بلدید.
این واژه دقیقاً با این تلفظ در زبان لکی به کار می رود. وقتی در لکی میگیم �تاویا� یعنی آب شد و �تاو� یعنی گرما که نشان دهندة ریشة هندواروپایی واژه است و البته مترادف �تابش� و �تابیدن� در فارسی است.
در صنایع غذایی : رفع انجماد
thaw ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: آب شوند
تعریف: دورۀ گرمی که در آن برف و یخ آب می شوند
✔️ ( یخ و برف ) آب شدن
A January thaw might trick the plant into thinking spring has arrived and cause it to open some blooms
یخ طرف آب شد
یخش وا رفت. . . برای اجسام یخ زد. . فرقش با melt اینه که melt تبدیل جامد به مایع است ذوب شدن رخ میده. . . مثلا دستتو رو اتیش میگیری یخش وامیره یعنیthaw دستتون که ذوب نمیشه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس