1. The laws of Nature, that is to say the laws of God, plainly made every human being a law unto himself, we must steadfastly refuse to obey those laws, and we must as steadfastly stand by the conventions which ignore them, since the statutes furnish us peace, fairly good government and stability, and therefore are better for us than the laws of God, which would soon plunge us into confusion and disorder and anarchy if we should adopt them.
[ترجمه گوگل]قوانین طبیعت، یعنی قوانین خدا، آشکارا هر انسانی را برای خود قانونی ساخته است، ما باید قاطعانه از اطاعت از آن قوانین امتناع ورزد، و همچنان باید به قواعدی که آنها را نادیده می گیرند، ثابت قدم باشیم، زیرا قوانین بیان می کنند ما صلح، حکومت نسبتاً خوب و ثبات، و بنابراین برای ما بهتر از قوانین خدا هستند، که اگر آنها را بپذیریم به زودی ما را در سردرگمی و بی نظمی و هرج و مرج فرو می برد
[ترجمه ترگمان]قوانین طبیعت، یعنی قوانین خداوند، به صراحت هر انسانی را به عنوان یک قانون در نظر می گیرد، و باید همان طور که قوانین آن را نادیده می گیرند، از قوانین الهی، که به زودی ما را به اغتشاش و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قوانین طبیعت، یعنی قوانین خداوند، به صراحت هر انسانی را به عنوان یک قانون در نظر می گیرد، و باید همان طور که قوانین آن را نادیده می گیرند، از قوانین الهی، که به زودی ما را به اغتشاش و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Our friends, that is to say our son's friends, will meet us at the airport.
[ترجمه گوگل]دوستان ما، یعنی دوستان پسرمان، در فرودگاه ما را ملاقات خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]دوستان ما یعنی دوستان پسر ما، ما را در فرودگاه ملاقات خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوستان ما یعنی دوستان پسر ما، ما را در فرودگاه ملاقات خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He's a local government administrator, that is to say a Civil Servant.
[ترجمه گوگل]او یک مدیر دولت محلی است، یعنی یک کارمند دولتی
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر دولتی محلی است که باید بگوید یک کارمند دولتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر دولتی محلی است که باید بگوید یک کارمند دولتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Languages are taught by the direct method, that is to say, without using the student's own language.
[ترجمه گوگل]زبان ها به روش مستقیم، یعنی بدون استفاده از زبان خود دانش آموز آموزش داده می شود
[ترجمه ترگمان]زبان ها از طریق روش مستقیم، یعنی بدون استفاده از زبان خود دانش آموزان آموزش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زبان ها از طریق روش مستقیم، یعنی بدون استفاده از زبان خود دانش آموزان آموزش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's a local government administrator, that is to say a civil servant.
[ترجمه گوگل]او یک مدیر دولت محلی است، یعنی یک کارمند دولتی
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر دولتی محلی است، یعنی یک کارمند دولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر دولتی محلی است، یعنی یک کارمند دولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was found innocent in the court, that is to say, the court could not convict him legally.
[ترجمه گوگل]او در دادگاه بی گناه شناخته شد، یعنی دادگاه نتوانست او را از نظر قانونی محکوم کند
[ترجمه ترگمان]در دادگاه بی گناه یافت شد که دادگاه نمی تواند او را قانونا محکوم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دادگاه بی گناه یافت شد که دادگاه نمی تواند او را قانونا محکوم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That is to say, your study will provide you with the knowledge that is generally accepted as making up the subject.
[ترجمه گوگل]به این معنا که مطالعه شما دانشی را در اختیار شما قرار می دهد که به طور کلی به عنوان تشکیل دهنده موضوع پذیرفته شده است
[ترجمه ترگمان]یعنی، مطالعه شما با دانشی که به طور کلی به عنوان ایجاد موضوع مورد پذیرش قرار می گیرد، به شما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یعنی، مطالعه شما با دانشی که به طور کلی به عنوان ایجاد موضوع مورد پذیرش قرار می گیرد، به شما کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. That is to say put anything you like on them, but don t be surprised if some one else reads them.
[ترجمه گوگل]یعنی هر چیزی را که دوست دارید روی آنها قرار دهید، اما اگر یکی دیگر آنها را بخواند تعجب نکنید
[ترجمه ترگمان]این است که هر چیزی را که دوست داری در آن ها بگذاری، اما تعجب نکن که کسی آن ها را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این است که هر چیزی را که دوست داری در آن ها بگذاری، اما تعجب نکن که کسی آن ها را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. That is to say, it includes homophones and homophonic phrases.
[ترجمه گوگل]یعنی شامل هم آوازها و هم عبارات همفونیک می شود
[ترجمه ترگمان]یعنی عبارت است از عبارات homophones و homophonic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یعنی عبارت است از عبارات homophones و homophonic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. That is to say, there is a way of positioning the grating relative to the receptive field centre that results in no response.
[ترجمه گوگل]یعنی راهی برای قرار دادن گریتینگ نسبت به مرکز میدان پذیرنده وجود دارد که منجر به عدم پاسخگویی می شود
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، راهی برای تعیین موقعیت شبکه در برابر مرکز آموزشی دریافت کننده وجود دارد که منجر به هیچ پاسخی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، راهی برای تعیین موقعیت شبکه در برابر مرکز آموزشی دریافت کننده وجود دارد که منجر به هیچ پاسخی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That is to say, malignant cells that had broken away from the original cancer and begun to reproduce in other parts of the body.
[ترجمه گوگل]یعنی سلول های بدخیم که از سرطان اصلی جدا شده و در سایر قسمت های بدن شروع به تولید مثل کرده اند
[ترجمه ترگمان]یعنی سلول های بدخیم که از سرطان اصلی جدا شده و در بخش های دیگر بدن تکثیر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یعنی سلول های بدخیم که از سرطان اصلی جدا شده و در بخش های دیگر بدن تکثیر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That is to say, it may be possible to give powerful functionalist explanations of linguistic phenomena by reference to pragmatic principles.
[ترجمه گوگل]به این معنا که شاید بتوان با استناد به اصول عمل گرایانه، تبیین کارکردگرایانه قدرتمندی از پدیده های زبانی ارائه داد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ممکن است بتوان توضیحات functionalist قدرتمندی از پدیده های زبانی را با اشاره به اصول عملگرایانه آن ارایه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ممکن است بتوان توضیحات functionalist قدرتمندی از پدیده های زبانی را با اشاره به اصول عملگرایانه آن ارایه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They accept, that is to say, that the order of the court and the taxation consequent thereon will effectively quantify their contractual right.
[ترجمه گوگل]آنها میپذیرند که حکم دادگاه و مالیاتهای ناشی از آن به طور مؤثر حق قراردادی آنها را تعیین میکند
[ترجمه ترگمان]آن ها می پذیرند که نظم دادگاه و مالیات حاصل از آن به طور موثر حق قراردادی خود را تعیین خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها می پذیرند که نظم دادگاه و مالیات حاصل از آن به طور موثر حق قراردادی خود را تعیین خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That is to say that savings are a function of the rate of profit and unproductive consumption.
[ترجمه گوگل]یعنی پسانداز تابعی از نرخ سود و مصرف غیرمولد است
[ترجمه ترگمان]به این معنا که پس انداز تابعی از میزان مصرف بی رویه و غیرسازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به این معنا که پس انداز تابعی از میزان مصرف بی رویه و غیرسازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید