that is something

پیشنهاد کاربران

حالا یه شد یه حرفی!
آها حالا درسته!
این شد یه چیزی!
حالا خوبه!
حالا خوووب شد!
آری؛ خوووبه!
خوبه؛ بد نیست!
خوبه؛ یه چیزی شد ( بالاخر ) !
بهتر از هیچی!
چی عااالی!
چی خوب شد!
. . .
همین هم خوبه.
جای امیدواری وجود داره
این شد یه چیزی، اینش خوبه، خوب شد این هست، باز جای شکرش باقیه، دست کم/لااقل این رو داره
اصطلاحی است که وقتی می خواهیم از ویژگی مثبتِ یک موضوع/پدیدۀ منفی تعریف کنیم، آن را به کار می بریم
به نقل از The Free Dictionary:
. To be particularly noteworthy, remarkable, interesting, special, or impressive
مثال:
!Wow, this new car of yours is really something
"A: "I hope we get a chance to meet the band after the concert. " B: "Yeah, now that would be really something
...
[مشاهده متن کامل]

خارق العاده
فوق العاده
معرکه
محشر

used for saying that there is one fact that you are pleased about in a situation that is not satisfactory.
She may not be the best worker, but she always tries hard, and that's something

بپرس