1. Thankfully, I managed to pay off all my debts before we got married.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه قبل از ازدواج توانستم تمام بدهی هایم را بپردازم
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، من توانستم قبل از ازدواج همه قرض های خود را پرداخت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، من توانستم قبل از ازدواج همه قرض های خود را پرداخت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There was a fire in the building, but thankfully no one was hurt.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در ساختمان رخ داد، اما خوشبختانه به کسی آسیبی نرسید
[ترجمه ترگمان]در ساختمان آتش سوزی شده بود، اما خدا را شکر که کسی صدمه ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ساختمان آتش سوزی شده بود، اما خدا را شکر که کسی صدمه ندیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Thankfully, the house was empty when I got home.
[ترجمه گوگل]خداروشکر وقتی رسیدم خونه خالی بود
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، وقتی به خانه رسیدم، خانه خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، وقتی به خانه رسیدم، خانه خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Today, thankfully, women tennis players are not encumbered with/by long, heavy skirts and high-necked blouses.
[ترجمه گوگل]امروز خوشبختانه زنان تنیس باز با دامن های بلند و سنگین و بلوزهای یقه بلند درگیر نیستند
[ترجمه ترگمان]امروز، خوشبختانه، زنان تنیس زنان با دامن های بلند، دامن های بلند و پیراهن های یقه بلند، پر نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروز، خوشبختانه، زنان تنیس زنان با دامن های بلند، دامن های بلند و پیراهن های یقه بلند، پر نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Thankfully, he sank back into his comfortable chair; someone else would do the job.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه او دوباره روی صندلی راحت خود فرو رفت شخص دیگری این کار را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، او دوباره روی صندلی راحتی خود نشست؛ یک نفر دیگر کارش را انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر، او دوباره روی صندلی راحتی خود نشست؛ یک نفر دیگر کارش را انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He's been extremely sick, but thankfully he's off the danger list now.
[ترجمه گوگل]او به شدت بیمار بوده است، اما خوشبختانه اکنون از لیست خطر خارج شده است
[ترجمه ترگمان]او شدیدا مریض بوده، اما خوشبختانه حالا دیگر لیست خطر را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او شدیدا مریض بوده، اما خوشبختانه حالا دیگر لیست خطر را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I felt awful yesterday. But, thankfully, I've found my sea legs now.
[ترجمه گوگل]دیروز احساس بدی داشتم اما، خوشبختانه، من اکنون پاهای دریایی خود را پیدا کرده ام
[ترجمه ترگمان]دیروز احساس بدی داشتم اما خوشبختانه پاهایم را پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیروز احساس بدی داشتم اما خوشبختانه پاهایم را پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thankfully, he wasn't hurt, but he never should have been there in the first place.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، او آسیبی ندید، اما او هرگز نباید از ابتدا آنجا می بود
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، او صدمه ندیده بود، اما هرگز نباید در جای اول حضور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، او صدمه ندیده بود، اما هرگز نباید در جای اول حضور داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They came out of the tunnel and thankfully breathed the fresh air.
[ترجمه گوگل]آنها از تونل بیرون آمدند و خوشبختانه هوای تازه را تنفس کردند
[ترجمه ترگمان]از تونل بیرون امدند و خوشبختانه هوایی تازه تنفس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از تونل بیرون امدند و خوشبختانه هوایی تازه تنفس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Thankfully, someone had handed my bag into Lost Property.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، شخصی کیف من را به Lost Property تحویل داده بود
[ترجمه ترگمان]خدا رو شکر، یک نفر کیفم را به اموال از دست رفته تحویل داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خدا رو شکر، یک نفر کیفم را به اموال از دست رفته تحویل داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Thankfully she had been spared the ordeal of surgery.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه او از سختی عمل جراحی در امان مانده بود
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که او از این آزمایش سخت عمل معاف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که او از این آزمایش سخت عمل معاف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Thankfully, a solution presented itself to him surprisingly soon.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه به زودی راه حلی به طرز شگفت انگیزی به او ارائه شد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، یک راه حل به زودی به طور عجیبی به او ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، یک راه حل به زودی به طور عجیبی به او ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Things have thankfully worked out all right.
[ترجمه گوگل]همه چیز خوشبختانه درست پیش رفته است
[ترجمه ترگمان] همه چیز خدارو شکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همه چیز خدارو شکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Thankfully, train services are now back to normal .
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، خدمات قطار اکنون به حالت عادی بازگشته است
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، خدمات آموزش و پرورش اکنون به حالت عادی بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، خدمات آموزش و پرورش اکنون به حالت عادی بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Thankfully no one was harmed in the accident.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه در این حادثه به کسی آسیبی وارد نشد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه هیچ کس در این حادثه آسیب ندیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه هیچ کس در این حادثه آسیب ندیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید