textural

/ˈtekst͡ʃərəl//ˈtekst͡ʃərəl/

معنی: بافته، بافتنی
معانی دیگر: منسوج

جمله های نمونه

1. Granulites are like their textural equivalents, granular igneous rocks, in being mosaics of interlocking crystals of roughly equal size.
[ترجمه گوگل]گرانولیت‌ها مانند معادل‌های بافتی خود، سنگ‌های آذرین دانه‌ای هستند که موزاییکی از کریستال‌های به هم پیوسته با اندازه تقریباً مساوی هستند
[ترجمه ترگمان]Granulites شبیه به معادل های textural خود هستند و سنگ های آذرین دانه دانه نیز در mosaics با ابعاد تقریبا برابر قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sharp textural niceties, too, from the first violin's drunken smudges to the lambent clatter of piano, harp and percussion.
[ترجمه گوگل]زیبایی‌های بافتی تند نیز، از لکه‌های مستی اول ویولن گرفته تا صدای تلق پیانو، چنگ و سازهای کوبه‌ای
[ترجمه ترگمان]خطوط شارپ هم که از اولین سوت ویل ون به صدای تلق تلق، چنگ و طبل به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Based on the textural analytic theory of gray scale co-occurrence matrix, the geosynchronous satellite IR image analytic system was made.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه تحلیل بافتی ماتریس هم‌وقوع مقیاس خاکستری، سیستم تحلیل تصویر مادون قرمز ماهواره‌ای ژئوسنکرون ساخته شد
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه تحلیلی بافتی مربوط به ماتریس co مقیاس خاکستری، سیستم تحلیلی تصویر IR geosynchronous ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The textural of pyrolytic carbons were observed by polarized light microscopy(PLM), and the graphitization degree and microcrystal size of these C/C composites was analyzed by XRD.
[ترجمه گوگل]بافت کربن‌های پیرولیتیک با میکروسکوپ نور پلاریزه (PLM) مشاهده شد و درجه گرافیتی شدن و اندازه میکروکریستال این کامپوزیت‌های C/C توسط XRD آنالیز شد
[ترجمه ترگمان]خصوصیات بافتی کربن pyrolytic توسط میکروسکوپ نوری قطبی (PLM مشاهده شد و درجه graphitization و اندازه microcrystal این کامپوزیت C \/ C توسط XRD بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this work, the effect of textural property of activated carbons on desorption activation energy and adsorption capacity for benzothiophene was investigated.
[ترجمه گوگل]در این کار، اثر ویژگی بافتی کربن‌های فعال بر انرژی فعال‌سازی دفع و ظرفیت جذب بنزوتیوفن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در این اثر، اثر ویژگی های بافتی کربن فعال در انرژی فعال سازی واجذبی و ظرفیت جذب for مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sprouted seeds and grains add textural and narrative accent with this dish, you experience the lamb and its diet.
[ترجمه گوگل]دانه ها و دانه های جوانه زده با این غذا لهجه بافتی و روایی می دهند، گوشت بره و رژیم غذایی آن را تجربه می کنید
[ترجمه ترگمان]دانه ها و دانه های Sprouted به طرز بافتی و روایت با این غذا ترکیب می شوند، شما گوشت بره و رژیم غذایی آن را تجربه می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Menacing magnifications of textural accidents, they needed to be viewed at a distance greater than the architecture afforded.
[ترجمه گوگل]بزرگنمایی های تهدیدآمیز حوادث بافتی، باید در فاصله ای بیشتر از معماری ارائه شده مشاهده شوند
[ترجمه ترگمان]در بزرگنمایی های بالاتر از حوادث بافتی، آن ها باید در فاصله ای بزرگ تر از معماری ارایه شده در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The textural planting surrounds you absolutely, even up to the boundary walls which are covered in a green wall.
[ترجمه گوگل]کاشت بافت کاملاً شما را احاطه می کند، حتی تا دیوارهای مرزی که در یک دیوار سبز پوشانده شده اند
[ترجمه ترگمان]کاشت بافتی، شما را به طور کامل، حتی تا دیواره ای حیاط که در یک دیوار سبز پوشانده شده اند، احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A method of textural feature extraction from mammogram based on GLCM is proposed in this paper.
[ترجمه گوگل]روشی برای استخراج ویژگی بافتی از ماموگرافی بر اساس GLCM در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]روشی از استخراج ویژگی بافتی از ماموگرافی بر مبنای GLCM در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fact, the textural relief is not equally apparent in the light and shadow. Texture is very difficult to see at all in the shadow region, and it's only slightly more visible in the fully lit areas.
[ترجمه گوگل]در واقع، برجستگی بافتی در نور و سایه به یک اندازه آشکار نیست دیدن بافت در ناحیه سایه اصلاً بسیار دشوار است و در مناطق کاملاً روشن فقط کمی بیشتر قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، آسودگی بافتی در نور و سایه به همان اندازه آشکار نیست بافت در تمام منطقه سایه بسیار دشوار است، و تنها در مناطق کاملا روشن قابل مشاهده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Textural factors include hand feel and mouth feel of firmness, softness, juiciness, chewiness, grittiness.
[ترجمه گوگل]عوامل بافتی عبارتند از احساس دست و احساس سفتی دهان، نرمی، آبدار بودن، جویدن، شن
[ترجمه ترگمان]عوامل Textural شامل احساس و دهان، سفتی، نرمی، juiciness، chewiness و grittiness می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It also looks graphically interesting, very textural.
[ترجمه گوگل]همچنین از نظر گرافیکی جالب و بسیار بافتی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]هم چنین به صورت گرافیکی، بسیار جالب و بافتی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is a great looking dish that gets a textural bonus courtesy of crunchy hazelnuts.
[ترجمه گوگل]این یک غذای عالی است که به لطف فندق ترد، یک جایزه بافتی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]این یک غذای فوق العاده است که به لطف textural of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The shrimp and squid in particular make for interesting textural contrasts.
[ترجمه گوگل]به ویژه میگو و ماهی مرکب تضاد بافتی جالبی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]میگو و هشت پا به طور خاص با کنتراست بافتی جالب ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بافته (صفت)
textural

بافتنی (صفت)
textural

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a texture

پیشنهاد کاربران

بپرس