textile

/ˈtekˌstaɪl//ˈtekstaɪl/

معنی: پارچه، منسوج، در منسوجات، پارچه بافته
معانی دیگر: منسوج (منسوجات)، بافته، وابسته به پارچه بافی یا نساجی، بافتنی، در جمع منسوجات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a woven or knitted fabric.
مترادف: cloth, fabric
مشابه: material, piece goods, yard goods

(2) تعریف: a fiber or yarn that can be woven or knitted.
مترادف: fiber, filament, yarn
مشابه: strand, thread
صفت ( adjective )
(1) تعریف: woven or suitable for weaving.
مترادف: woven
مشابه: spun

(2) تعریف: of or pertaining to weaving or the manufacture of woven fabric.
مشابه: weaving

- the textile industry
[ترجمه گوگل] صنعت نساجی
[ترجمه ترگمان] صنعت نساجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. textile design
طراحی پارچه

2. a textile mill
کارخانه ی نساجی

3. modern textile machinery
ماشین آلات نوین پارچه بافی

4. the textile industry
صنعت نساجی

5. he spent two years at a textile institute
او دو سال در یک آموزشگاه نساجی بود.

6. He haunted textile mills, and learned all he could.
[ترجمه گوگل]او کارخانجات نساجی را خالی از سکنه کرد و هر چه می توانست آموخت
[ترجمه ترگمان]کارخانه های نساجی را تسخیر کرد و همه آنچه را که می توانست فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A bidding war for the textile firm erupted.
[ترجمه گوگل]یک جنگ مناقصه برای شرکت نساجی شروع شد
[ترجمه ترگمان]یک جنگ مناقصه برای شرکت نساجی فوران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A carpet is a textile fabric.
[ترجمه گوگل]فرش یک پارچه نساجی است
[ترجمه ترگمان]فرش یک پارچه نساجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Japan imports textile materials from Britain.
[ترجمه گوگل]ژاپن مواد نساجی را از بریتانیا وارد می کند
[ترجمه ترگمان]ژاپن مواد نساجی را از بریتانیا وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Textile Services Association has drawn up a code of practice endorsed by the Office of Fair Trading.
[ترجمه گوگل]انجمن خدمات نساجی آیین نامه ای را تهیه کرده است که توسط دفتر تجارت منصفانه تأیید شده است
[ترجمه ترگمان]انجمن خدمات نساجی آیین نامه اجرایی ای را تدوین کرده است که توسط دفتر بازرگانی منصفانه مورد تایید قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Textile workers favoured protection because they feared an influx of cheap cloth.
[ترجمه گوگل]کارگران نساجی به دلیل ترس از هجوم پارچه‌های ارزان قیمت از حمایت حمایت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]کارگران نساجی به دلیل ترس از هجوم لباس های ارزان قیمت، مورد حمایت قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The textile industry still relies to some extent on sweated labour.
[ترجمه گوگل]صنعت نساجی هنوز تا حدی به نیروی کار متکی است
[ترجمه ترگمان]صنعت نساجی هنوز هم تا حدودی برای عرق کردن کار خود متکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The city has textile mills and fruit and salmon canneries.
[ترجمه گوگل]این شهر دارای کارخانه های نساجی و کارخانه های کنسرو میوه و ماهی قزل آلا است
[ترجمه ترگمان]این شهر دارای کارخانه های نساجی و میوه و ماهی سالمون می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Various textile techniques will be explored to realise design possibilities.
[ترجمه گوگل]تکنیک های مختلف نساجی برای تحقق بخشیدن به امکانات طراحی مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]تکنیک های مختلف نساجی برای درک احتمالات طراحی مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This kind of textile machines has long since been out of use.
[ترجمه گوگل]این نوع ماشین آلات نساجی مدت هاست که از کار افتاده است
[ترجمه ترگمان]این نوع ماشین های نساجی مدت ها است که مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Textile workers favoured protection.
[ترجمه گوگل]کارگران نساجی طرفدار حمایت بودند
[ترجمه ترگمان]کارگران نساجی تحت حمایت قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Textile companies announced 2000 fresh layoffs last week.
[ترجمه گوگل]شرکت های نساجی هفته گذشته 2000 اخراج جدید را اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]شرکت های نساجی سال گذشته ۲۰۰۰ اخراج جدید را اعلام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. All the textile prices have been marked down.
[ترجمه گوگل]قیمت تمام نساجی پایین آمده است
[ترجمه ترگمان]همه قیمت پارچه مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A textile mill developed natural fibres for special bedding to promote Kim's longevity.
[ترجمه گوگل]یک کارخانه نساجی برای افزایش طول عمر کیم، الیاف طبیعی را برای بسترهای ویژه تولید کرد
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه نساجی الیاف طبیعی برای بس تر ویژه ای برای ارتقا طول عمر کیم ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارچه (اسم)
stuff, lot, piece, cloth, fabric, textile, tissue

منسوج (اسم)
textile, tissue

در منسوجات (اسم)
textile

پارچه بافته (اسم)
textile

تخصصی

[نساجی] نساجی - منسوج - بافت
[پلیمر] نساجی، بافت

انگلیسی به انگلیسی

• fabric, cloth, material
of fabrics and materials
a textile is a woven cloth or fabric.
textiles are the industries concerned with making cloth.

پیشنهاد کاربران

textile: نساجی
پارچه
غیر برهنه
نا برهنه
لباس پوشیده
a non - nudist, as described by nudists; one who wears clothes
بافتنی
منسوجات
پوشاک
نساجی

بپرس