اسم ( noun )
• (1) تعریف: the body of a printed work as distinguished from its title, headings, notes, and the like.
• مشابه: columns, paragraph, writing
• مشابه: columns, paragraph, writing
- You can skip the questions at the end of each chapter and read only the text.
[ترجمه گوگل] می توانید از سوالات انتهای هر فصل صرف نظر کنید و فقط متن را بخوانید
[ترجمه ترگمان] شما می توانید در پایان هر فصل سوالات را نادیده بگیرید و تنها متن را بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شما می توانید در پایان هر فصل سوالات را نادیده بگیرید و تنها متن را بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the words appearing in anything written or printed.
• مترادف: writing
• مشابه: content, substance, wordage, words
• مترادف: writing
• مشابه: content, substance, wordage, words
- The dictionary has both text and illustrations.
[ترجمه گوگل] فرهنگ لغت هم متن و هم تصاویر دارد
[ترجمه ترگمان] فرهنگ لغت هر دو متن و تصویر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فرهنگ لغت هر دو متن و تصویر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a theme or subject in a speech or presentation.
• مترادف: subject, theme, topic
• مشابه: argument, concern, focus, issue, motif, point
• مترادف: subject, theme, topic
• مشابه: argument, concern, focus, issue, motif, point
- The text of her conference speech was basically that teachers are being asked to accomplish too many things in the classroom.
[ترجمه گوگل] متن سخنرانی او در کنفرانس اساساً این بود که از معلمان خواسته می شود کارهای زیادی را در کلاس درس انجام دهند
[ترجمه ترگمان] متن سخنرانی کنفرانس او اساسا این بود که از معلمان خواسته می شود چیزهای زیادی را در کلاس انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] متن سخنرانی کنفرانس او اساسا این بود که از معلمان خواسته می شود چیزهای زیادی را در کلاس انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a textbook.
• مترادف: textbook
• مشابه: grammar, hornbook, primer, reader, schoolbook, speller
• مترادف: textbook
• مشابه: grammar, hornbook, primer, reader, schoolbook, speller
- The answers to the problems are in the back of the text.
[ترجمه گوگل] پاسخ مشکلات در پشت متن آمده است
[ترجمه ترگمان] پاسخ به این مشکلات در پشت متن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پاسخ به این مشکلات در پشت متن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: a written message sent by a cellular telephone; text message.
• مشابه: text message
• مشابه: text message
- I got another text from him five minutes later.
[ترجمه گوگل] پنج دقیقه بعد یک پیام دیگر از او دریافت کردم
[ترجمه ترگمان] پنج دقیقه بعد یه پیام دیگه ازش گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پنج دقیقه بعد یه پیام دیگه ازش گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: texts, texting, texted
حالات: texts, texting, texted
• (1) تعریف: to send a written message to (someone) by means of a cellular telephone.
- Her boyfriend texted her twice while she was having dinner with her parents.
[ترجمه گوگل] دوست پسرش در حالی که با والدینش شام می خورد دوبار به او پیام داد
[ترجمه ترگمان] دوست پسرش دو بار بهش مسیج داد وقتی که با پدر و مادرش شام می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دوست پسرش دو بار بهش مسیج داد وقتی که با پدر و مادرش شام می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to send by means of a text message.
- I can text the information to you when I get it.
[ترجمه گوگل] وقتی اطلاعات را دریافت کردم می توانم برای شما پیامک کنم
[ترجمه ترگمان] من می توانم این اطلاعات را وقتی دریافت می کنم، به شما بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من می توانم این اطلاعات را وقتی دریافت می کنم، به شما بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Could you text me a confirmation of my reservation?
[ترجمه گوگل] آیا می توانید یک پیامک برای تایید رزرو من بدهید؟
[ترجمه ترگمان] میشه برام یه تاییدیه از رزرو و رزرو کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] میشه برام یه تاییدیه از رزرو و رزرو کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to write and send a message or messages using a cellular telephone.
- In some states, it is not legal to text while driving.
[ترجمه گوگل] در برخی از ایالت ها، ارسال پیامک هنگام رانندگی قانونی نیست
[ترجمه ترگمان] در برخی کشورها، متن به هنگام رانندگی قانونی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در برخی کشورها، متن به هنگام رانندگی قانونی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید