testimonial

/ˌtestəˈmoʊniəl//ˌtestɪˈməʊnɪəl/

معنی: شاهد، گواهی نامه، شهادت، جایزه، پاداش، رضایت نامه، تصدیق نامه، سفارش وتوصیه
معانی دیگر: (کتبی یا شفاهی) تضمین، ضمانت، توصیه، توصیه نامه، سفارش نامه، هدیه (به نشان قدردانی)، سپاس، (مراسم) سپاسگزاری، قدردانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal statement testifying to a specific fact.
مترادف: affidavit, declaration, evidence, testimony
مشابه: allegation, certificate, deposition, proclamation, statement

(2) تعریف: a written statement or letter affirming the character or value of a person or thing.
مترادف: citation, commendation, endorsement, recommendation
مشابه: accolade, encomium, honor, salutation, tribute

(3) تعریف: an action or gift serving as tribute to a person's services or accomplishments.
مترادف: memorial, tribute
مشابه: accolade, banquet, endowment, gift, homage, salute

- The dinner was a testimonial to her years of dedication to the firm.
[ترجمه گوگل] این شام گواهی بود بر سالها فداکاری او به شرکت
[ترجمه ترگمان] صرف غذا، نشان testimonial بود که سال ها به او اختصاص داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to, acting as, or comprising a testimonial.
مشابه: celebratory, commendatory, complimentary, congratulatory, laudatory

جمله های نمونه

1. At the testimonial dinner everyone flattered him shamelessly.
[ترجمه گوگل]در شام شهادت همه بی شرمانه او را تملق گفتند
[ترجمه ترگمان]بعد از صرف ناهار، همه با گستاخی او را تشویق می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She sent a testimonial from her former employer when applying for the post.
[ترجمه گوگل]او هنگام درخواست برای این پست، گواهی نامه ای از کارفرمای سابق خود ارسال کرد
[ترجمه ترگمان]وی گواهی نامه کارفرمای سابق خود را هنگام درخواست برای این پست، فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He attended a testimonial dinner in his honour.
[ترجمه گوگل]او در ضیافت شام به افتخار او شرکت کرد
[ترجمه ترگمان]با کمال افتخار برای صرف ناهار به مهمانی دعوت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cook has incidentally been given a testimonial season by Transvaal for his outstanding services over a long period.
[ترجمه گوگل]اتفاقاً کوک به خاطر خدمات برجسته‌اش در یک دوره طولانی، یک فصل گواهی از سوی ترانسوال دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]به طور اتفاقی توسط ترانسوال به خاطر خدمات برجسته او در طول یک دوره طولانی، به کوک داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He did, however, have a testimonial from the Master of Charterhouse.
[ترجمه گوگل]با این حال، او گواهینامه ای از استاد Charterhouse داشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کار را هم کرد، نامه ای از ارباب of دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was a testimonial for a funeral parlour which had dealt with the victims of a forest fire.
[ترجمه گوگل]این یک گواهی برای یک سالن تشییع جنازه بود که با قربانیان آتش سوزی جنگل برخورد کرده بود
[ترجمه ترگمان]این یک نامه بود برای یک اتاق پذیرایی که با قربانیان آتش سوزی جنگل کنار گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Above all, however, it is a testimonial to official myth.
[ترجمه گوگل]با این حال، مهمتر از همه، گواهی بر اسطوره رسمی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، بیش از همه، این یک گواهی از افسانه رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It also dealt a blow to his testimonial, which nevertheless realised more than £2000.
[ترجمه گوگل]این همچنین ضربه ای به شهادت نامه او وارد کرد، که با این وجود بیش از 2000 پوند متوجه شد
[ترجمه ترگمان]وی همچنین ضربه ای به گواهی نامه خود زد که با این حال بیش از ۲۰۰۰ پوند دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cumulative effect provides an even more impressive testimonial.
[ترجمه گوگل]اثر تجمعی گواهی حتی چشمگیرتری ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]تاثیر فزاینده، یک رضایت نامه even را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a testimonial to his personality that he could take his roots with him without making others feel left out.
[ترجمه گوگل]این گواهی بر شخصیت او بود که می‌توانست ریشه‌هایش را بدون اینکه دیگران احساس کنند کنار گذاشته شده‌اند، با او همراه کند
[ترجمه ترگمان]این یک گواهی نامه بر شخصیت او بود که می توانست با او ریشه بگیرد بدون اینکه احساس دیگران را رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I love testimonial dinners. They're like an ego massage parlor.
[ترجمه گوگل]من عاشق شام شهادت هستم آنها مانند یک سالن ماساژ خود هستند
[ترجمه ترگمان] من عاشق testimonial ها هستم مثل یک اتاق ماساژ پشت سر هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Are you looking forward to your testimonial?
[ترجمه گوگل]آیا مشتاقانه منتظر شهادت خود هستید؟
[ترجمه ترگمان]منتظر testimonial هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here is an unsolicited testimonial from a happy Master Lock GI customer!
[ترجمه گوگل]در اینجا یک گواهی ناخواسته از یک مشتری خوشحال Master Lock GI است!
[ترجمه ترگمان]این یک گواهی نامه ناخواسته از یک مشتری شاد در خانه پدری (GI Joe)است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What follows is a brief synopsis of one testimonial relating to allergic rhinitis and mangosteen use.
[ترجمه گوگل]آنچه در زیر می آید خلاصه مختصری از یک گواهی مربوط به رینیت آلرژیک و استفاده از ترنجبین است
[ترجمه ترگمان]آنچه در زیر آورده شده است، خلاصه مختصری از یک رضایت نامه مربوط به حساسیت آلرژی و استفاده از mangosteen است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاهد (اسم)
instance, affiant, witness, testator, testimonial, testifier, testate, looker on, theme, voucher, warranter

گواهی نامه (اسم)
affidavit, certificate, testimonial, credential, diploma

شهادت (اسم)
certification, confirmation, evidence, testimony, attestation, witness, testimonial, martyrdom

جایزه (اسم)
testimonial, meed, award, prize, bonus, reward, trophy, premium, pewter, guerdon

پاداش (اسم)
quittance, gratuity, testimonial, compensation, retaliation, retribution, meed, reward, remuneration, fee, comeuppance, guerdon

رضایت نامه (اسم)
testimonial

تصدیق نامه (اسم)
testimonial

سفارش وتوصیه (اسم)
testimonial

تخصصی

[حقوق] رضایت نامه، توصیه نامه، پاداش، مبنی بر (یا مربوط به) شهادت

انگلیسی به انگلیسی

• letter of recommendation; expression of esteem or admiration; statement of support or belief in something (especially espousing its benefits)
a testimonial is a statement made by someone in authority saying how good someone or something is.
a testimonial or a testimonial match is a sports match which is specially arranged so that part of the profit from the tickets sold can be given to a particular player, for example because he has been injured and cannot play, or is retiring.

پیشنهاد کاربران

when famous people advertise s. th
This propaganda technique involves using the endorsement or support of a famous or respected person to promote a person, idea, or product. It aims to convince others to adopt the same beliefs or behaviors as the person giving the testimonial.
...
[مشاهده متن کامل]

این تکنیک تبلیغاتی شامل استفاده از تایید یا حمایت یک فرد مشهور یا محترم برای تبلیغ یک شخص، ایده یا محصول است. هدف آن متقاعد کردن دیگران برای اتخاذ همان باورها یا رفتارهایی است که شخصی که گواهی می دهد.
For instance, a celebrity might appear in a commercial, saying, “I love this product, and you will too!”
A politician might have a well - known figure endorse their campaign, saying, “I trust this candidate to lead us in the right direction. ”
A company might use customer testimonials in their advertising to show real people who have had positive experiences with their product.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-propaganda/
توی فوتبال میشه
مراسم خداحافظی
تاییدیه
رضایت مندی مشتری
توصیه نامه
تو سایت هایی که نظرات مشتریانشون رو نشون میدن قسمتی به اسم testimonials هست که برای این کار طراحی میشه.
تقدیر - تقدیر نامه
resume
رزومه
اظهار نظر مثبت و رضایت بخش افرادی که از محصول یک شرکت استفاده کرده اند.
بزرگداشت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس