testamentary

/ˌtestəˈmentəri//ˌtestəˈmentri/

معنی: وصیتی، وابسته به وصیت نامه، وصیت شده
معانی دیگر: وصیتی، وابسته به وصیت نامه، وصیت شده

جمله های نمونه

1. China's "Trust Law" can express testamentary trust established by means of writing a will, but the lack of implementation details, never able to put into practice.
[ترجمه گوگل]"قانون اعتماد" چین می تواند اعتماد وصیتی ایجاد شده با نوشتن وصیت نامه را بیان کند، اما عدم اجرای جزئیات، هرگز قادر به عملی کردن نیست
[ترجمه ترگمان]\"قانون تراست\" چین می تواند اعتماد testamentary به وسیله نوشتن وصیت نامه را بیان کند، اما عدم وجود جزییات پیاده سازی، هرگز نمی تواند وارد عمل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Testamentary guardians function only when both parents are not around.
[ترجمه گوگل]سرپرستان عهدی فقط زمانی عمل می کنند که پدر و مادر هر دو در اطراف نباشند
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که پدر و مادر در اطراف نیستند به کار خود ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Title No And Propagate Contents Disagree. Please Testamentary Web Home Name.
[ترجمه گوگل]عنوان نه و انتشار مطالب مخالف لطفا نام خانه وب وصیتی
[ترجمه ترگمان]عنوان شماره نه و Propagate محتویات Disagree لطفا نام خانگی وب را testamentary کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Where there are obligations attached to testamentary succession or legacy, the successor or legatee shall perform them.
[ترجمه گوگل]در مواردی که تعهدات مربوط به وراثت یا وراثت وصیتی وجود داشته باشد، جانشین یا وصی باید آنها را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]در جاییکه تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث testamentary وجود دارد، جانشین یا وارث باید آن ها را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A testamentary trust is one created by being written into a will to provide for management of assets to be inherited by beneficiaries.
[ترجمه گوگل]وصیت نامه ای است که از طریق نوشتن در وصیت نامه ای ایجاد می شود تا مدیریت دارایی ها به ذینفعان به ارث برسد
[ترجمه ترگمان]اعتماد testamentary فردی است که با نوشته شدن به اراده برای مدیریت دارایی ها به ارث برده شده توسط ذینفعان، ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hereby revoke all former wills, codicils and testamentary dispositions made by me and declare to be my last will and testament.
[ترجمه گوگل]بدینوسیله تمام وصیت نامه ها، دستورات و وصیت نامه های قبلی من را لغو کنید و آخرین وصیت من را اعلام کنید
[ترجمه ترگمان]تمام وصیت نامه قبلی وصیت نامه و dispositions را که توسط من ساخته شده بود لغو کنم و اعلام کنم که آخرین وصیتنامه و وصیتنامه من خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Article 21 Where there are obligations attached to testamentary succession or legacy, the successor or legatee shall perform them.
[ترجمه گوگل]ماده 21 - در مواردی که تعهدات مربوط به وراثت یا وراثت باشد، قائم مقام یا موصی له باید آنها را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۱ در جاییکه تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث testamentary وجود دارد، جانشین یا وارث باید آن ها را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The outline of the assessing to the testamentary capacity.
[ترجمه گوگل]طرح کلی ارزیابی به ظرفیت وصیت
[ترجمه ترگمان]طرح کلی ارزیابی ظرفیت testamentary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Testamentary succession not only exited when the testator had no offspring but also did when having offspring.
[ترجمه گوگل]جانشینی وصیتی نه تنها زمانی که وصیت‌کننده فرزندی نداشت، از بین می‌رفت، بلکه در هنگام داشتن اولاد نیز خارج می‌شد
[ترجمه ترگمان]وراثت نه تنها زمانی خارج شد که الکترون هیچ فرزندی نداشت بلکه در هنگام بچه دار شدن نیز این کار را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Article 13 For the creation of a testamentary trust, the provisions in the Law of Succession concerning testamentary succession shall be observed.
[ترجمه گوگل]ماده 13 برای ایجاد امانت وصیتی، مقررات قانون وراثت در مورد وراثت موصی رعایت می شود
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۳ برای ایجاد اعتماد testamentary، مفاد قانون جانشینی در مورد جانشینی testamentary باید رعایت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet even the post-classical trust retained its independence of a testamentary heir.
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی تراست پسا کلاسیک استقلال خود را از یک وارث وصیتی حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی تراست پس از کلاسیک استقلال خود را از یک وارث testamentary حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The deputy judge had to take into account also the other evidence relevant to the issue of testamentary competence.
[ترجمه گوگل]معاون قاضی باید سایر ادله مربوط به موضوع صلاحیت وصیت را نیز در نظر می گرفت
[ترجمه ترگمان]معاون قاضی باید مدارک دیگر مربوط به مساله صلاحیت testamentary را نیز مدنظر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The deputy judge concluded that the onus of establishing testamentary competence had not been discharged.
[ترجمه گوگل]معاون قاضی به این نتیجه رسید که تکلیف احراز صلاحیت وصیتی مرتکب نشده است
[ترجمه ترگمان]معاون قاضی به این نتیجه رسید که مسئولیت ایجاد صلاحیت testamentary رها نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Article 16 A citizen may, by means of a will made in accordance with the provisions of this Law, dispose of the property he owns and may appoint a testamentary executor for the purpose.
[ترجمه گوگل]ماده 16 - شهروند می تواند به موجب وصیتی که مطابق مقررات این قانون تنظیم می کند، اموالی را که در اختیار دارد تصرف کند و برای این منظور وصی تعیین کند
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۶ یک شهروند ممکن است با استفاده از یک اراده مطابق با مقررات این قانون، اموال خود را از بین ببرد و می تواند یک وصی خود را برای این منظور منصوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After the commencement of succession, any successor who has knowledge of the death should promptly notify the other successors and the testamentary executor.
[ترجمه گوگل]پس از شروع جانشینی، هر جانشینی که از فوت مطلع است، باید فوراً به سایر جانشینان و وصی وصی اطلاع دهد
[ترجمه ترگمان]پس از آغاز جانشینی، هر جانشینی که از مرگ اطلاع دارد باید فورا به جانشینان دیگر و وصی خود اطلاع دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وصیتی (صفت)
testamentary

وابسته به وصیت نامه (صفت)
testamentary

وصیت شده (صفت)
testamentary

تخصصی

[حقوق] بر مبنای وصیت نامه، به موجب یا مربوط به وصیت نامه

انگلیسی به انگلیسی

• of testament

پیشنهاد کاربران

بپرس