معنی: وصیتنامه، تدوین وصیت نامهمعانی دیگر: (t بزرگ) هر یک از دو بخش انجیل، گواهی، شهادت، اذعان، اظهار، شاهد، نمودار، سند، (در اصل) عهد، میثاق (به ویژه میان خداوند و انسان)، پیمان، (عامیانه) انجیل عهد جدید، عهد
• (1)تعریف: a statement expressing belief or conviction; credo.
• (2)تعریف: (cap.) one of the two main parts of the Bible, the Old Testament or the New Testament.
• (3)تعریف: a legal document containing instructions as to how one's personal property should be disposed of or distributed after one's death; will. • مشابه: will
- my last will and testament
[ترجمه گوگل] آخرین وصیت من [ترجمه ترگمان] آخرین وصیتنامه و وصیتنامه من [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. this pyramid stand as a testament to the ingenuity of ancient egyptians
این هرم گواه تبحر مصریان باستان است.
2. works published as a political testament
آثاری که به عنوان یک اظهاریه ی سیاسی چاپ شده اند
3. i am in love and my testament is this shredded heart
من عاشقم گواه من این قلب چاک چاک
4. The immaculate state of the garden bears testament to a lifetime's effort.
[ترجمه گوگل]وضعیت بی عیب و نقص باغ گواهی بر تلاش یک عمر است [ترجمه ترگمان]وضع تمیز و تمیز باغ، برای یک عمر در تلاش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This is his last will and testament.
[ترجمه گوگل]این آخرین وصیت اوست [ترجمه ترگمان]این آخرین وصیت نامه او خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The monument is a worthy testament to the courage of the men who fought in the war.
[ترجمه Taha] این بنای یادبود گواه ارزشمندی است بر شجاعت مردانی که در نبرد جنگیدند
|
[ترجمه گوگل]این بنای یادبود گواهی شایسته بر شجاعت مردانی است که در جنگ جنگیدند [ترجمه ترگمان]این بنای یادبود یک سند شایسته برای شهامت کسانی است که در جنگ جنگیدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His success is a testament to his skills.
[ترجمه گوگل]موفقیت او گواهی بر مهارت های اوست [ترجمه ترگمان]موفقیت او گواهی بر مهارت او است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Although New Testament apocrypha go into these details, some quite extensively.
[ترجمه گوگل]هر چند که عهد جدید به این جزئیات می پردازد، اما برخی از آنها کاملاً گسترده است [ترجمه ترگمان]اگر چه عهد جدید به این جزئیات ادامه خواهد داد، اما برخی کاملا گسترده هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Braka's house, just off Sloane Square, is a testament to his Gothic tastes.
[ترجمه گوگل]خانه براکا، درست در نزدیکی میدان اسلون، گواهی بر سلیقه گوتیک اوست [ترجمه ترگمان]خانه Braka، درست خارج از میدان سل ون، شاهدی بر tastes سبک گوتیک اوست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The new model is a testament to the skill and dedication of the workforce.
[ترجمه گوگل]مدل جدید گواهی بر مهارت و فداکاری نیروی کار است [ترجمه ترگمان]مدل جدید گواهی بر مهارت و وقف نیروی کار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The final surprise is that in the Old Testament the Spirit does not appear as a divine being.
[ترجمه گوگل]شگفتی نهایی این است که در عهد عتیق روح به عنوان یک موجود الهی ظاهر نمی شود [ترجمه ترگمان]آخرین شگفتی این است که در عهد قدیم، روح به عنوان یک موجود آسمانی ظاهر نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the New Testament there are only four references to homosexuality.
[ترجمه گوگل]در عهد جدید تنها چهار اشاره به همجنس گرایی وجود دارد [ترجمه ترگمان]در عهد جدید تنها چهار مرجع در مورد همجنس گرایی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her indomitable spirit is testament enough to her working class, Liverpudlian roots.
[ترجمه گوگل]روح تسلیم ناپذیر او به اندازه کافی گواهی بر طبقه کارگر او، ریشه های لیورپودلیایی دارد [ترجمه ترگمان]روح رام نشدنی او به اندازه کافی برای کار working و ریشه های Liverpudlian کافی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But that does not mean that those Old Testament rituals should now be completely ignored.
[ترجمه گوگل]اما این بدان معنا نیست که آن آیین های عهد عتیق اکنون باید کاملاً نادیده گرفته شوند [ترجمه ترگمان]اما این بدان معنا نیست که این مراسم عهد عتیق هم اکنون باید کاملا نادیده گرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The celibacy that is accepted in the New Testament is one that comes as the result of a spiritual gift.
[ترجمه گوگل]تجرد که در عهد جدید پذیرفته شده است، تجرد است که در نتیجه یک هدیه معنوی است [ترجمه ترگمان]تجرد که در عهد جدید پذیرفته شد، چیزی است که به عنوان نتیجه یک هدیه معنوی به دست می آید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
وصیتنامه (اسم)
devise, will, testament
تدوین وصیت نامه (اسم)
testament
انگلیسی به انگلیسی
• will; covenant between god and man if one thing is a testament to another thing, it shows that the other thing exists or is true; a formal use. see also old testament, new testament.
پیشنهاد کاربران
proof دلیل، مدرک، سند The detail of her wildlife paintings is ( a ) testament to ( = proof of ) her powers of observation. He is a walking testament to the value of hard work. As the Hamas attack unfolded, Russian officials and state - controlled media quickly took up a pro - Palestinian position, cheering Israeli military and intelligence blunders, which were presented as a testament to western weakness. ... [مشاهده متن کامل]
to be a testament to . . . گواهی بر . . . . بودن.
گواه , سند ؛ وصیت نامه ؛ عهد ( قدیم یا جدید انجیل ) – His success is a testament to his skills – The detail of her paintings is a testament to her powers of observation – This is his last will and testament ... [مشاهده متن کامل]
– He read out her last will and testament – The bible was written in two parts, the Old Testament and the New Testament
عهد The New Testament : عهد جدید the Old Testament : عهد قدیم
گواه
هو وصیت نامه، پیمان ، عهد.
عهد - در عهد قدیم In the Old Testament, در عهد جدید In the New Testamen.