🔸 معادل فارسی:
- شرایط سنجی کردن
- امتحان کردن اوضاع
- واکنش سنجی کردن
- پیش دستی در بررسی موقعیت
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اجتماعی – عمومی ) :** امتحان کردن شرایط یا واکنش ها قبل از اقدام جدی.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *He tested the waters before asking her out. *
او قبل از قرار گذاشتن با او، **شرایط را سنجید**.
2. ** ( تجاری – حرفه ای ) :** بررسی اولیه ی بازار یا مخاطبان پیش از سرمایه گذاری یا تصمیم بزرگ.
- مثال: *The company tested the waters with a pilot project. *
شرکت با یک پروژه ی آزمایشی **شرایط بازار را امتحان کرد**.
3. ** ( سیاسی – دیپلماتیک ) :** اقدام مقدماتی برای سنجش واکنش طرف مقابل یا جامعه.
- مثال: *The government tested the waters on tax reforms. *
دولت درباره ی اصلاحات مالیاتی **واکنش سنجی کرد**.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
try out – experiment – explore – sound out – put out feelers – assess
🔸 ریشه شناسی:
- استعاره از شناگر یا قایق ران که قبل از ورود کامل به آب، ابتدا دمای یا عمق آب را امتحان می کند.
- در انگلیسی از قرن بیستم به عنوان اصطلاح رایج برای �امتحان کردن شرایط� استفاده شد.
- شرایط سنجی کردن
- امتحان کردن اوضاع
- واکنش سنجی کردن
- پیش دستی در بررسی موقعیت
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اجتماعی – عمومی ) :** امتحان کردن شرایط یا واکنش ها قبل از اقدام جدی.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *He tested the waters before asking her out. *
او قبل از قرار گذاشتن با او، **شرایط را سنجید**.
2. ** ( تجاری – حرفه ای ) :** بررسی اولیه ی بازار یا مخاطبان پیش از سرمایه گذاری یا تصمیم بزرگ.
- مثال: *The company tested the waters with a pilot project. *
شرکت با یک پروژه ی آزمایشی **شرایط بازار را امتحان کرد**.
3. ** ( سیاسی – دیپلماتیک ) :** اقدام مقدماتی برای سنجش واکنش طرف مقابل یا جامعه.
- مثال: *The government tested the waters on tax reforms. *
دولت درباره ی اصلاحات مالیاتی **واکنش سنجی کرد**.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
🔸 ریشه شناسی:
- استعاره از شناگر یا قایق ران که قبل از ورود کامل به آب، ابتدا دمای یا عمق آب را امتحان می کند.
- در انگلیسی از قرن بیستم به عنوان اصطلاح رایج برای �امتحان کردن شرایط� استفاده شد.
آزمون مقدماتی
بررسی شرایط قبل از اقدام کردن
محک زدن
سروگوشی آب دادن
ارزیابی کردن
سروگوشی آب دادن
ارزیابی کردن
بررسی و امتحان