اسم ( noun )
حالات: territories
حالات: territories
• (1) تعریف: an area or region of land.
• مترادف: area, district, sector, tract, zone
• مشابه: acreage, country, land, locale, parts, place, precinct, region, terrain
• مترادف: area, district, sector, tract, zone
• مشابه: acreage, country, land, locale, parts, place, precinct, region, terrain
- Settlers were lured to the territory in the west by tales of finding gold.
[ترجمه گوگل] شهرک نشینان با داستان های یافتن طلا به قلمروی در غرب فریب خوردند
[ترجمه ترگمان] با استفاده از طلا در غرب، in را به خاک کشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با استفاده از طلا در غرب، in را به خاک کشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the land and waters that belong to a country.
• مترادف: soil
• مترادف: soil
- The territory of Canada includes the island of Labrador.
[ترجمه آریا] سرزمین کانادا شامل جزیره لابرادور است|
[ترجمه علیرضا] جزیره لابرادور جزء سرزمین کانادا است|
[ترجمه گوگل] قلمرو کانادا شامل جزیره لابرادور است[ترجمه ترگمان] جزیره کانادا شامل جزیره لابرادور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The submarine was spotted within U.S. territory.
[ترجمه گوگل] این زیردریایی در داخل خاک ایالات متحده مشاهده شد
[ترجمه ترگمان] زیردریایی در داخل قلمرو آمریکا دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زیردریایی در داخل قلمرو آمریکا دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a geographic area belonging to a country and administered by its government but which is not a state or political province.
• مترادف: domain
• مشابه: colony, county, district, possession, precinct, province, realm, state
• مترادف: domain
• مشابه: colony, county, district, possession, precinct, province, realm, state
- Yukon is the westernmost territory of Canada.
[ترجمه گوگل] یوکان غربی ترین قلمرو کانادا است
[ترجمه ترگمان] یوکان (territory)قلمرو غربی کانادا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یوکان (territory)قلمرو غربی کانادا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Guam is a territory of the United States.
[ترجمه گوگل] گوام یکی از قلمروهای ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان] گوام منطقه ای از ایالات متحده آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گوام منطقه ای از ایالات متحده آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: the region marked and defended by certain animal species.
• مشابه: area, region
• مشابه: area, region
- Wolves mark their territory with scent.
[ترجمه گوگل] گرگ ها قلمرو خود را با رایحه مشخص می کنند
[ترجمه ترگمان] Wolves قلمروی خود را با عطر نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] Wolves قلمروی خود را با عطر نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: an assigned area covered by a company's representative or salesperson.
• مترادف: beat
• مشابه: area, district, purlieu, region, route, sector, turf, zone
• مترادف: beat
• مشابه: area, district, purlieu, region, route, sector, turf, zone
- He's assigned to cover the northeast territory.
[ترجمه گوگل] او مأمور شده است تا قلمرو شمال شرقی را پوشش دهد
[ترجمه ترگمان] او مامور پوشش دادن منطقه شمال شرقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او مامور پوشش دادن منطقه شمال شرقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید