territoriality

/ˌterəˈtɔːriəl//ˌterəˈtɔːriəl/

معنی: سیستم ارباب ورعیتی، ایجاد حکومت مستقل ناحیهای، کلیسا سالاری
معانی دیگر: سرزمینی یا اقلیمی بودن، territorialism سیستم ارباب ورعیتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or status of a territory.

(2) تعریف: defensiveness of one's territory.

جمله های نمونه

1. Lorenz and Ardrey suggest, respectively, that aggression and territoriality form a deep-lying part of people's biological and psychic constitution.
[ترجمه گوگل]لورنز و آردری به ترتیب پیشنهاد می کنند که پرخاشگری و سرزمینی بخشی عمیق از ساختار بیولوژیکی و روانی مردم را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]لورنز و Ardrey به ترتیب نشان می دهند که aggression و territoriality نقشی عمیق و عمیق در قانون اساسی زیستی و روانی مردم شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Territoriality was the key to urban working-class sporting loyalties and this was sometimes expressed in acts of violence.
[ترجمه گوگل]قلمرویی کلید وفاداری ورزشی طبقه کارگر شهری بود و این امر گاهی در اعمال خشونت آمیز بیان می شد
[ترجمه ترگمان]territoriality کلید مربوط به وفاداری ورزشی طبقه شهری بود و این موضوع گاهی در اعمال خشونت بیان می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This habit is very different from the territoriality of many animals, who are content to expel intruders.
[ترجمه گوگل]این عادت با قلمروی بسیاری از حیوانات که به اخراج متجاوزان راضی هستند بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این عادت بسیار متفاوت از the بسیاری از حیوانات است که از اخراج intruders راضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Territoriality of intellectual property doesn t amount to rigorous territorialism.
[ترجمه گوگل]قلمرویی مالکیت فکری به معنای سرزمین گرایی سختگیرانه نیست
[ترجمه ترگمان]استفاده از مالکیت معنوی به اندازه کافی سخت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Figure Dominance, superiority and territoriality are evident here.
[ترجمه گوگل]فیگور تسلط، برتری و سرزمینی در اینجا مشهود است
[ترجمه ترگمان]شکل تسلط، برتری و territoriality در اینجا مشهود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Habitat Selection. Nest Site Selection; Territoriality; Dispersal; Migration.
[ترجمه گوگل]انتخاب زیستگاه انتخاب سایت Nest; قلمرویی؛ پراکندگی؛ مهاجرت
[ترجمه ترگمان]انتخاب زیستگاه انتخاب سایت Nest؛ territoriality؛ Dispersal؛ مهاجرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Man has developed his territoriality to an almost unbelievable extent.
[ترجمه گوگل]انسان قلمرویی خود را به میزان تقریباً باورنکردنی توسعه داده است
[ترجمه ترگمان]بشر territoriality خود را تا حد زیادی توسعه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Territoriality of stern Culture dominates man ? ? s activities.
[ترجمه گوگل]قلمروی فرهنگ سختگیر بر انسان حاکم است؟ ? فعالیت های
[ترجمه ترگمان]territoriality خشن و خشن و خشن است؟ فعالیت های تجاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It includes innate male aggression and, as recognised by some ethologists, an emphasis on instinctive territoriality.
[ترجمه گوگل]این شامل پرخاشگری ذاتی مردانه و همانطور که توسط برخی از اخلاق شناسان تشخیص داده شده است، تأکید بر قلمروی غریزی است
[ترجمه ترگمان]آن شامل پرخاشگری فطری مردان است و همانطور که توسط برخی ethologists شناخته می شود، تاکید بر territoriality غریزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. IPR generally have the features of intangibility, exclusivity, territoriality and temporality.
[ترجمه گوگل]IPR به طور کلی دارای ویژگی های ناملموس بودن، انحصاری بودن، سرزمینی و موقتی است
[ترجمه ترگمان]یا IPR بطور کلی دارای ویژگی های of، انحصار، territoriality و temporality می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The choice of position on the bus refer to covertness, territoriality, uncertain pressure, space without interruption, habitual space, dangerous space and the sense of security.
[ترجمه گوگل]انتخاب موقعیت در اتوبوس به پنهان بودن، قلمرو بودن، فشار نامشخص، فضای بدون وقفه، فضای معمولی، فضای خطرناک و احساس امنیت اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]انتخاب موقعیت در اتوبوس به covertness، territoriality، فشار نامعلوم، فضا بدون وقفه، فضای عادی، فضای خطرناک و حس امنیت اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The act of laying claim to and defending a territory is termed territoriality.
[ترجمه گوگل]اقدام ادعایی و دفاع از یک سرزمین را سرزمینی می نامند
[ترجمه ترگمان]The که ادعا می کند از یک قلمرو دفاع می کند، territoriality نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیستم ارباب ورعیتی (اسم)
territorialism, territoriality

ایجاد حکومت مستقل ناحیه ای (اسم)
territorialism, territoriality

کلیسا سالاری (اسم)
territorialism, territoriality

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : territory / territoriality
✅️ صفت ( adjective ) : territorial
✅️ قید ( adverb ) : territorially
territoriality ( باستان شناسی )
واژه مصوب: قلمروخواهی
تعریف: غریزۀ هر جاندار، اعم از انسان و حیوان، برای داشتن فضایی با مرزهایی مشخص
قلمرویابی - تعریف خود در پهنۀ زمین یا آسمان
Territoriality is a term associated with nonverbal communication that refers to how people use space to communicate ownership or occupancy of areas and possessions. The anthropological concept branches from the observations of animal ownership behaviors.
قلمرو
اصل سر زمینی ( حقوق )
قوم گرائی

بپرس