terrace

/ˈterəs//ˈterəs/

معنی: تراس، تختان، بهار خواب، تراس دار کردن، تختان دار کردن
معانی دیگر: تراس بندی کردن، کرت بندی کردن، تخت کردن، تختان کردن، پله پله کردن، (زمین شناسی - کشاورزی) شیب پلکانی، مهتابی، ایوان، گالری، ستن آوند، بالکن، بام مسطح، ردیف خانه ها (به ویژه خانه های یکجور بر فراز زمین مرتفع)، (در نام گذاری خیابان ها) خیابان (به ویژه در راستای خانه های یکجور)، (در بلوارها و خیابان های وسیع) چمن و گلکاری وسط، (معدن) پادگانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a constructed horizontal surface, usu. roofless, that is exterior to a house or other building.

(2) تعریف: a raised, leveled-off section of ground, esp. one in a series of such sections.

(3) تعریف: a flat roof on a house or other building.

(4) تعریف: a small balcony, usu. with a roof.

(5) تعریف: a row of houses or other buildings erected on raised ground or on a slope, or built to achieve a large architectural effect.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: terraces, terracing, terraced
• : تعریف: to make into or provide with a terrace or terraces.

جمله های نمونه

1. to reduce erosion, they terrace the land
برای کاهش فرسایش،زمین را کرت بندی می کنند

2. The dining - room opens onto a paved terrace.
[ترجمه گوگل]اتاق غذاخوری به یک تراس سنگفرش باز می شود
[ترجمه ترگمان]اتاق ناهار خوری روی یک ایوان سنگفرش باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We sit on the terrace, which looks out on the sea.
[ترجمه گوگل]روی تراس می نشینیم که رو به دریا است
[ترجمه ترگمان]روی ایوان نشستیم و به دریا نگاه کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lunch is served on the terrace facing the sea.
[ترجمه گوگل]ناهار در تراس رو به دریا سرو می شود
[ترجمه ترگمان]ناهار روی ایوان در مقابل دریا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our house is in a long Victorian terrace in north London.
[ترجمه گوگل]خانه ما در یک تراس طولانی ویکتوریایی در شمال لندن است
[ترجمه ترگمان]خانه ما در ایوان خیلی بلندی در شمال لندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The front steps lead to an enormous terrace.
[ترجمه گوگل]پله های جلو به یک تراس بزرگ منتهی می شود
[ترجمه ترگمان]پله های جلو به یک مهتابی وسیع منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pigeons circled above the terrace.
[ترجمه گوگل]کبوترها بالای تراس حلقه زدند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flaming torches were positioned at intervals along the terrace.
[ترجمه گوگل]مشعل های شعله ور در فواصل زمانی در امتداد تراس قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]مشعل ها در فواصل دور ایوان قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The door opens onto a sunny terrace.
[ترجمه گوگل]در به یک تراس آفتابگیر باز می شود
[ترجمه ترگمان]در باز می شود و به ایوان آفتابی باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Afternoon tea is served on the terrace.
[ترجمه گوگل]چای بعد از ظهر در تراس سرو می شود
[ترجمه ترگمان]چای بعد از ظهر در ایوان پذیرایی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They remained on the terrace after dinner, enjoying the calm of the evening.
[ترجمه گوگل]آنها بعد از شام در تراس ماندند و از آرامش عصر لذت بردند
[ترجمه ترگمان]پس از شام در ایوان ماندند و از آرامش شب لذت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A flight of stone steps leads to the terrace.
[ترجمه گوگل]یک پله سنگی به تراس منتهی می شود
[ترجمه ترگمان]پلکانی سنگی به سمت ایوان ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We lived in a Victorian terrace of red-brick houses.
[ترجمه گوگل]ما در یک تراس ویکتوریایی از خانه های آجر قرمز زندگی می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک مهتابی قدیمی با آجر قرمز زندگی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There's a table free on the terrace.
[ترجمه گوگل]یک میز رایگان در تراس وجود دارد
[ترجمه ترگمان]می زی در ایوان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تراس (اسم)
terrace

تختان (اسم)
terrace

بهار خواب (اسم)
terrace

تراس دار کردن (فعل)
terrace

تختان دار کردن (فعل)
terrace

تخصصی

[عمران و معماری] تراس - پادگانه - بالکن - مهتابی - تختان - سکو
[فوتبال] تراس
[زمین شناسی] تختان - زمین افقی و تقریبا همواری که در کناره یک رودخانه یا در لبه یک دره واقع شده باشد، که به آن تراس نیز گفته می شود
[خاک شناسی] تراس
[آب و خاک] تراس،سکو،پادگانه

انگلیسی به انگلیسی

• porch, paved outdoor area; flat roof; flat section of earth with sloping sides
construct a porch, build a patio or deck; create many narrow flat levels in a hillside (for agriculture or to prevent erosion)
a terrace is a row of similar houses joined together by their side walls.
a terrace is also a flat area of stone or grass next to a building, where people can sit.
a flat area of ground built like steps on a hillside where crops are grown is also called a terrace.
the terraces at a football ground are wide steps where some spectators stand.

پیشنهاد کاربران

زمین های پلکانی کشاورزی، کرت بندی شده
۱ - محل نشستن بیرون ساختمان یا روی پشت بام ( برای استراحت و ریلکس کردن )
۲ - تراس خانه در فارسی ( British English )
صفه
صفه تخت جمشید ــ تراس تخت جمشید
آپارتمان های به هم پیوسته
آپارتمان های یکپارچه در یک ردیف
پادگانه ( زمین شناسی و ژئومورفولوژی )
terrace ( عمومی )
واژه مصوب: بهارخواب
تعریف: ایوان وسیع|||متـ . مهتابی
معنی کافه هم میده
تراس، بالکن
نجف دریابندری در رمان پیرمرد و دریا به کافه ترجمه کرده است.

بپرس