terra incognita

/ˈterəɪnˈkɑːɡnɪtə//ˈterəɪnˈkɒɡnɪtə/

(لاتین)، سرزمین ناشناخته، ناحیه ی اکتشاف نشده، زمین کشف نشده، قطعه زمین از گرو در نیامده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: terrae incognitae
• : تعریف: (Latin) an unexplored land or subject.

جمله های نمونه

1. She bought a one-way plane ticket to terra incognita: the United States.
[ترجمه گوگل]او یک بلیط هواپیما یک طرفه به مقصد terra incognita: ایالات متحده خرید
[ترجمه ترگمان]او بلیط یک طرفه هواپیما به سرزمین عجایب را خرید: ایالات متحده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stepping into terra incognita by deed seems to trigger openings into the terra incognita of metanormal experience.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد گام نهادن در ترا ناشناس با عمل، باعث ایجاد گشایش هایی در ترا ناشناس تجربه متانورمال می شود
[ترجمه ترگمان]قدم گذاشتن به سرزمین عجایب از طریق عمل به نظر می رسد که openings را در سرزمین عجایب تجربه metanormal پدید می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The terra incognita, usually populated with monsters, mermaids and camels, inspired generations of explorers to set out for adventure.
[ترجمه گوگل]Terra incognita که معمولاً با هیولاها، پری دریایی ها و شترها پر شده است، الهام بخش نسل های کاوشگر بود تا برای ماجراجویی حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]سرزمین عجایب، که معمولا با هیولاها، پری دریایی و شترها پر شده بود، نسل های of را برای ماجراجویی آماده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Berlin has potential, power and something of the terra incognita.
[ترجمه گوگل]برلین دارای پتانسیل، قدرت و چیزی شبیه به ناشناس است
[ترجمه ترگمان]برلین دارای پتانسیل، قدرت و چیزی از سرزمین عجایب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "The landscape of the human gut is truly terra incognita, " says Jeffrey Gordon, a genome scientist at Washington University in St. Louis whose research team is spearheading this effort.
[ترجمه گوگل]جفری گوردون، دانشمند ژنوم در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس که تیم تحقیقاتی او این تلاش را رهبری می کنند، می گوید: «چشم انداز روده انسان واقعاً ناشناس است
[ترجمه ترگمان]جفری گوردون، یک دانشمند ژنوم در دانشگاه واشنگتن در سنت لوییس که تیم تحقیقاتی او این تلاش را رهبری می کند، می گوید: \" چشم انداز قلب انسان واقعا terra است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For today the influence of ozone therapy on the pathology of connective tissue is terra incognita.
[ترجمه گوگل]امروزه تأثیر اوزون درمانی بر آسیب شناسی بافت همبند به صورت ناشناس است
[ترجمه ترگمان]چون امروزه تاثیر درمان لایه ازون بر آسیب شناسی بافت ارتباطی incognita است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After many decades of isolation, today Moscow may look like Terra Incognita for many foreigners.
[ترجمه گوگل]پس از چندین دهه انزوا، امروز مسکو ممکن است برای بسیاری از خارجی ها مانند Terra Incognita به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]پس از چندین دهه انزوا، امروزه مسکو ممکن است برای بسیاری از خارجیان مثل ترا Incognita به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I must avoid my pre - existing knowledge and constructs and enter my personal terra incognita.
[ترجمه گوگل]من باید از دانش و سازه های از قبل موجود خود دوری کنم و وارد حالت ناشناس شخصی خود شوم
[ترجمه ترگمان]من باید از دانش و سازه های پیش از موجود خود اجتناب کنم و incognita شخصی خودم را وارد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Less than two centuries ago, new nations could still be staked out on terra incognita.
[ترجمه گوگل]کمتر از دو قرن پیش، کشورهای جدید هنوز می‌توانستند در حالت ناشناس قرار بگیرند
[ترجمه ترگمان]کم تر از دو قرن پیش، ملل جدید هنوز می توانستند روی زمین incognita نقش زمین شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• land which is unknown or undiscovered

پیشنهاد کاربران

بپرس