terms

جمله های نمونه

1. terms of endearment
کلمات حاکی از محبت (یا عشق)

2. peace terms were dictated to the defeated germany
شرایط صلح به آلمان شکست خورده تحمیل شد.

3. technical terms
اصطلاحات فنی

4. the terms of the agreement are still under discussion
شرایط توافق هنوز تحت بررسی می باشد.

5. the terms which were agreed upon yesterday
شرایطی که دیروز مورد توافق قرار گرفت

6. in terms of
در مورد،درباره ی،از نظر،از دیدگاه

7. cumbersome technical terms
واژه های فنی قلمبه سلمبه

8. honorable peace terms
شرایط صلح شرافتمندانه

9. bring to terms
مطیع کردن،وادار به پذیرش کردن،(به زور) قبولاندن

10. come to terms
به توافق رسیدن

11. contradiction in terms
تناقض کلام،تناقض گویی

12. on speaking terms
دارای روابط حسنه،در گفتگو با هم

13. according to the terms of the contract
طبق شرایط قرارداد

14. they found the terms of sale disadvantageous
در نظر آنان شرایط فروش مقرون به صرفه نبود.

15. to fulfill the terms of a contract
مفاد قراردادی را اجرا کردن

16. (be) on speaking terms (with someone)
با کسی قهر نبودن،(با کسی) روابط حسنه داشتن

17. in no uncertain terms
رک و راست،بی شیله پیله،با صراحت کامل

18. a dictionary of medical terms
فرهنگ واژه های پزشکی

19. a glossary of nautical terms
واژنامه ی لغات ناویانی

20. a list of technical terms with a pronunciation key
فهرست واژه های فنی با کلید تلفظ

21. a loan with easy terms
وامی با شرایط آسان

22. her compliance with the terms of the contract
توافق او با شرایط قرار داد

23. this act violates the terms of the treaty
این عمل شروط معاهده رانقض می کند.

24. to be on familiar terms with somebody
با کسی خودمانی بودن

25. to be on speaking terms with someone
با کسی روابط مکالمه ای داشتن

26. to speak in derogatory terms
با لحن خفت آور حرف زدن

27. to speak in general terms
به طور اعم صحبت کردن

28. to evaluate the war in terms of human suffering
ارزیابی جنگ از نظر رنج و الم های انسانی

29. get (or be) on intimate terms with someone
باکسی صمیمی بودن،با کسی خیلی نزدیک بودن

30. they are no longer on friendly terms with each other
آنها دیگر با هم روابط دوستانه ندارند.

31. the two sisters are not on speaking terms (with) each other
آن دو خواهر با هم قهر هستند.

32. those who see moral issues in black-and-white terms and do not consider anything as gray
کسانی که امور اخلاقی را فقط به طور سیاه و سفید می بینند و حد وسطی قائل نیستند.

33. "kind cruelty" is a kind of contradiction in terms
((ظلم مهربانانه)) نوعی تناقض واژه هاست.

34. he abused his wife in the most violent terms
با شدیدترین لحن نسبت به زنش بددهنی کرد.

35. she tried to couch the bad news in soothing terms
کوشید که خبر بد را به طرز تسکین آمیزی بیان کند.

36. they sent a special emissary to discuss probable peace terms
آنان فرستاده ی ویژه ای رابرای مذاکره درباره ی شرایط صلح احتمالی گسیل داشتند.

پیشنهاد کاربران

Shirin
They are friendly on their own terms
آنها نسبت به شرایط خودشان دوستانه هستند
شرایط
مثال: The contract outlines the terms of the agreement.
قرارداد شرایط توافق را مشخص می کند.
فرمول
مفاد ( مربوط به قرارداد ها یا توافقات )
interaction terms
روابط تقابل
شروط، شرط ها
تعابیر
شروط
in terms of something:
you are explaining or describing it only in relation to that fact or event
شما فقط در رابطه با آن واقعیت یا واقعه آن را توضیح می دهید یا توصیف می کنید
شرایط و ضوابط
اصطلاحات
عبارت در آمار
در ریاضی به معنای عبارت است
مفاد
اصطلاح
طرح
I'm not on speaking terms with you
من باهات قهرم، باهات صحبت نمیکنم.
پیمان ها، قراردادها، قرارها
مفاد
Terms of a contract:مفاد قرارداد
in terms of
از لحاظ
چارچوب
شرایط
برحسب
برحسب توان in terms of power
مناسبات، روابط
O Riordan states that “wealth creation based on renewability and replenishment rather than exploitation … is a contradiction in terms for modern capitalism”.
اریوردن اظهار داشت که "ایجاد ثروت مبتنی بر تجدیدپذیری و بازپرشدنی، در مناسبات سرمایه داری مدرن، بیش تر یک تناقض است تا بهره برداری
...
[مشاهده متن کامل]


شرایط
واحد
مدت, شرایط, اصطلاح, دوره, لفظ, جمله
قوانین و مقررات
واژگان - لغات - دوره
Negative terms=دیده منفی
تعهدات
Terms and Conditions
تعهدات و شرایط
اشکال
قالب
به عنوان
به بیان ، به واژگان ( مثال:
in cosmological terms
در واژگان کیهان شناسی /به بیان کیهان شناسی )
مفهوم، شاخه، مبحث
مثل:
There are two terms in economics that is known for us, Demand and supply.
مخصوصا با of از لحاظ
It souldn't matter we how seems to terms of our phisical
appearance
نباید مهم باشه ما از لحاظ ظاهر فیزیکی چطور به نظر میرسیم
شرایط ، ضوابط
شرایط ، مثل PAYMENT TERMS
لفظ, اصطلاح, دوره, شرط, مدت, دوره, دوره انتصاب, جمله, اصطلاح, عبارت, نیمسال, سمستر, ثلث تحصیلی, شرایط, روابط, فصل, موقع, هنگام, نامیدن
4 - ضوابط مانند terms and conditions of contract ویا Some insurance companies offer very reasonable terms
ویا in acadamic terms , he is educated
۳ - مخصوصا با s به معنی از لحاظ مانند he is older than me in terms of age
۲ - واژه مانند sara is a good term for a girl
معانی گوناگونی دارد ۱ - دوره مانند a long - term study
درشرایط

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس