terminological

/tərmənəˈlɒdʒəkl̩//ˌtɜːmɪnəˈlɒdʒɪkl̩/

معنی: وابسته به مجموعه اصطلاحات، وابسته به اصطلاحات علمی و فنی
معانی دیگر: وابسته به مجموعه اصطلاحات، وابسته به اصطلاحات علمی وفنی

جمله های نمونه

1. There are lots of terminological resources on the web and continually increasing day by day.
[ترجمه گوگل]منابع اصطلاحی زیادی در وب وجود دارد و روز به روز در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]منابع terminological زیادی در وب وجود دارد و به طور مداوم روز به روز افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The urgency of improvement of current terminological standardization work in China is emphasized and potential problems that might arise from our tasks ahead are pointed out for attention.
[ترجمه گوگل]فوریت بهبود کار استانداردسازی اصطلاحات فعلی در چین مورد تاکید قرار گرفته است و مشکلات بالقوه ای که ممکن است از وظایف پیش رو ما ناشی شود برای توجه اشاره شده است
[ترجمه ترگمان]ضرورت پیشرفت کار استانداردسازی جاری در چین مورد تاکید قرار گرفته است و مشکلات بالقوه ای که ممکن است از وظایف ما پیش آیند به توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Terminological lettered-words use in journalism is closely related with one of the three major language elements, language domain, which refers to the content that the text relates to.
[ترجمه گوگل]استفاده از کلمات حروف اصطلاحی در روزنامه نگاری با یکی از سه عنصر اصلی زبان، حوزه زبان، که به محتوایی که متن به آن مربوط می شود، ارتباط نزدیک دارد
[ترجمه ترگمان]کاربرد کلمات در خبرنگاری از نزدیک با یکی از سه عنصر اصلی زبان، حوزه زبان مرتبط است، که به محتوای مربوط به متن مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, if the company is focused on terminological consistency, a simple list will not be enough.
[ترجمه گوگل]با این حال، اگر شرکت روی سازگاری اصطلاحات متمرکز باشد، یک لیست ساده کافی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر شرکت بر ثبات terminological متمرکز باشد، یک لیست ساده کافی نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A committee was appointed to recommend terminological standardization.
[ترجمه گوگل]کمیته ای برای توصیه استانداردسازی اصطلاحات منصوب شد
[ترجمه ترگمان]کمیته ای برای توصیه استانداردسازی تجویز شده منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This still leaves a terminological problem: how to distinguish between the narrow and broad definitions of paralanguage, both of which are contained in the literature.
[ترجمه گوگل]این هنوز یک مشکل اصطلاحی باقی می‌گذارد: چگونه می‌توان بین تعاریف محدود و گسترده‌ی فرازبان تمایز قائل شد، که هر دوی آنها در ادبیات موجود است
[ترجمه ترگمان]این مساله هنوز یک مساله terminological را رها می کند: چگونه بین تعاریف محدود و گسترده of تمایز قایل شویم که هر دو در ادبیات موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A TermBase, or terminological database, is a special kind of glossary in which terms are classified in several categories through user-defined attributes.
[ترجمه گوگل]TermBase یا پایگاه داده اصطلاحی، نوع خاصی از واژه نامه است که در آن عبارات در چندین دسته از طریق ویژگی های تعریف شده توسط کاربر طبقه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]A یا پایگاه داده terminological یک نوع ویژه از واژه نامه است که در آن جملات در چندین دسته از طریق ویژگی های تعریف شده توسط کاربر طبقه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A new terminological scheme for the wing venation of Myrmeleontidae was proposed based on the comparative morphological study.
[ترجمه گوگل]بر اساس مطالعه مورفولوژیکی تطبیقی، یک طرح اصطلاحی جدید برای تهویه بال Myrmeleontidae پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]طرح جدید terminological برای جناح wing Myrmeleontidae براساس مطالعات ریخت شناسی مقایسه ای پیشنهاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The causes of the terminological variations are complicated and the studies about the causes of the variations are the key to the research of the phenomenon of the terminological variation.
[ترجمه گوگل]علل تغییرات اصطلاحی پیچیده است و مطالعات در مورد علل تغییرات کلیدی برای تحقیق در مورد پدیده تنوع اصطلاحی است
[ترجمه ترگمان]علل تغییرات terminological پیچیده هستند و مطالعات در مورد علل تغییرات، کلید تحقیقات پدیده تغییرات terminological هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Russian terminological science is of world-widely great importance.
[ترجمه گوگل]علم اصطلاحات روسی در سطح جهانی از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]علم terminological روسیه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For one thing it is devoid of the relentless lilt and terminological tedium of the professional programme writer.
[ترجمه گوگل]برای یک چیز، این عاری از خستگی بی‌امان و خستگی‌های اصطلاحی برنامه‌نویس حرفه‌ای است
[ترجمه ترگمان]برای یک چیز از وزن بیرحمانه و یکنواخت the حرفه ای برنامه حرفه ای عاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The team that wrote the TMX specifications noticed that the TMX standard is not enough for managing terminological data and created the TBX standard.
[ترجمه گوگل]تیمی که مشخصات TMX را نوشت متوجه شد که استاندارد TMX برای مدیریت داده های اصطلاحی کافی نیست و استاندارد TBX را ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]تیمی که مشخصات TMX را نوشت متوجه شد که استاندارد TMX برای مدیریت داده های terminological کافی نیست و تی بی اکس را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. JH: Frankly I think a lot of it is just terminological confusion of ego with egotism.
[ترجمه گوگل]JH: صادقانه بگویم، من فکر می‌کنم بسیاری از آن‌ها صرفاً اشتباه اصطلاحی «خود» با «خودپرستی» است
[ترجمه ترگمان]جان: صادقانه بگویم، من فکر می کنم بسیاری از آن فقط سردرگمی نفس با خودخواهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This can save a lot of time when a translator works with repetitive texts, such as technical manuals, and can also help to achieve terminological consistency.
[ترجمه گوگل]وقتی مترجم با متون تکراری مانند کتابچه راهنمای فنی کار می کند، می تواند در زمان زیادی صرفه جویی کند و همچنین می تواند به دستیابی به سازگاری اصطلاحات کمک کند
[ترجمه ترگمان]این می تواند زمان زیادی را در زمانی حفظ کند که یک مترجم با متون تکراری مانند راهنماهای تکنیکی کار می کند و همچنین می تواند به دستیابی به ثبات terminological کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. TMX includes the elements and, which can be used for adding terminological information to a document.
[ترجمه گوگل]TMX شامل عناصر و است که می تواند برای افزودن اطلاعات اصطلاحی به یک سند استفاده شود
[ترجمه ترگمان]TMX شامل عناصر و، که می تواند برای اضافه کردن اطلاعات terminological به یک سند استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به مجموعه اصطلاحات (صفت)
terminological

وابسته به اصطلاحات علمی و فنی (صفت)
terminological

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to nomenclature

پیشنهاد کاربران

بپرس