terminative


معنی: قطعی، مختوم کننده، انتهایی، بپایان رساننده، خاتمه دهنده
معانی دیگر: انتهایی، بپایان رساننده، قطعی، خاتمه دهنده، مختوم کننده

جمله های نمونه

1. Absolutely can terminative station produce the lot on my body? How can ability fear?
[ترجمه گوگل]آیا ایستگاه پایانه می تواند مقدار زیادی را روی بدن من ایجاد کند؟ چگونه توانایی می تواند ترس داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]قطعا این ایستگاه به طور قطع می تواند تعداد زیادی از بدن من را تولید کند؟ چطور می توان این کار را کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The spring of Baidu from this and terminative .
[ترجمه گوگل]چشمه بایدو از این و منتهی
[ترجمه ترگمان]بهار of از اینجا و terminative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This one times is already terminative, the theme of the below one phase of Internet will be " true productivity ".
[ترجمه گوگل]این یک بار در حال حاضر پایانی است، موضوع مرحله زیر یک اینترنت "بهره وری واقعی" خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این یک بار قبلا terminative شده است، موضوع زیر یک مرحله از اینترنت \"بهره وری واقعی\" خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Proposition afraid unworkable try submit al terminative.
[ترجمه گوگل]پیشنهادی ترسناک غیرقابل اجرا سعی کنید در پایان نامه ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]قضیه پیشنهادی بیم آن دارد که unworkable سعی کند al را ارسال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Of wall street career terminative come from 9
[ترجمه گوگل]پایان کار وال استریت از 9 می آید
[ترجمه ترگمان]از ۹ سالگی زندگی حرفه ای خیابانی از ۹ نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Normally terminative value compares initiative value tower above below the circumstance a lot of.
[ترجمه گوگل]به طور معمول ارزش پایانی برج ارزش ابتکاری را در زیر شرایط بسیار مقایسه می کند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، مقدار terminative، برج ارزش ابتکاری را بالاتر از شرایط کلی مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If contest price ranks this one means completely terminative, so if why medium and small businesses popularizes him in Internet times?
[ترجمه گوگل]اگر این رتبه‌بندی قیمت مسابقه به معنای کاملاً پایانی است، پس چرا کسب‌وکارهای متوسط ​​و کوچک او را در زمان‌های اینترنتی محبوب می‌کنند؟
[ترجمه ترگمان]اگر قیمت رقابت به این معنی باشد که این یکی به طور کامل از بین برود، پس اگر چرا تجارت های کوچک و کوچک او را در اینترنت استخدام می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Regard me as the terminative question that asking.
[ترجمه گوگل]من را به عنوان سوال پایانی که پرسیده ام در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]به من به عنوان یه سوال کننده خاتمه بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The viewpoint thinks it may be terminative position of search engine old, but also somebody thinks its actual strength is not enough.
[ترجمه گوگل]این دیدگاه فکر می کند که ممکن است موقعیت پایانی موتور جستجو قدیمی باشد، اما همچنین کسی فکر می کند که قدرت واقعی آن کافی نیست
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه فکر می کند که این ممکن است موقعیت موتور جستجو را داشته باشد، اما یک نفر فکر می کند قدرت واقعی اش کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. HK formal and terminative " Huang Guangyu times ", open " Chen Xiao times ".
[ترجمه گوگل]هنگ کنگ رسمی و پایانی "بار هوانگ گوانگیو"، باز "چن شیائو بار"
[ترجمه ترگمان]\"times times\" رسمی و رسمی \"Huang Guangyu\"، باز کردن \"چن Xiao\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As to when terminative, want to see the net effect of all sorts of element action.
[ترجمه گوگل]در مورد زمان پایانی، می خواهید اثر خالص همه انواع عملکرد عنصر را ببینید
[ترجمه ترگمان]مانند زمانی که terminative، می خواهید اثر خالص همه نوع اقدام آلمان را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But industry thinks of Microsoft " abandon " what do not buy on behalf of this is thoroughly terminative .
[ترجمه گوگل]اما صنعت فکر می کند که مایکروسافت "رها کردن" آنچه را که به نمایندگی از این خرید نمی کند کاملاً پایان دهنده است
[ترجمه ترگمان]اما صنعت فکر می کند که مایکروسافت \"دست رها کردن\" آنچه که از طرف این به طور کامل خریداری نمی شود را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Anyhow, the choice of interior decoration color, lamplight is by the person aesthetic cause, terminative also at the person aesthetic.
[ترجمه گوگل]به هر حال انتخاب رنگ دکوراسیون داخلی، چراغ لامپ به دلیل زیبایی شناختی شخص و همچنین خاتمه به زیبایی شناسی شخص است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، انتخاب رنگ تزئینات داخلی، نور چراغ توسط فرد زیبایی شناختی، terminative نیز در زیبایی فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Network real name makes the auxiliary technology instrument that just advocates civilization to get online actually, the occurrence that proves it without any evidence is met terminative free speech.
[ترجمه گوگل]نام واقعی شبکه، ابزار فناوری کمکی را می سازد که فقط از تمدن برای آنلاین شدن در واقع دفاع می کند، اتفاقی که بدون هیچ مدرکی آن را ثابت می کند، آزادی بیان پایانی است
[ترجمه ترگمان]نام واقعی شبکه ابزار فن آوری کمکی را می سازد که فقط از تمدن حمایت می کند تا در حقیقت به صورت آنلاین درآمد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطعی (صفت)
absolute, decisive, definite, definitive, certain, final, unconditional, critical, decretive, decretory, positive, categorical, sure, last, categoric, conclusive, deterministic, trenchant, decided, magistral, terminative, peremptory, uncompromising, irrevocable

مختوم کننده (صفت)
sealing, finishing, terminative

انتهایی (صفت)
terminal, terminative, terminable

به پایان رساننده (صفت)
terminative

خاتمه دهنده (صفت)
terminative

انگلیسی به انگلیسی

• of or related to the end
last letters or syllable in a word (grammar)

پیشنهاد کاربران

بپرس