termer

/ˈtɜːrmər//ˈtɜːmə/

معنی: مقیم، دسیسه کار، زندانی
معانی دیگر: کسی که مدتی در محلی می ماند یا کار می کند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person serving a specified amount of time, usu. in prison (usu. used in combination).

- a fourth-termer
[ترجمه گوگل] یک ترم چهارم
[ترجمه ترگمان] چهارمی - termer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مقیم (اسم)
termer, dweller

دسیسه کار (اسم)
conspirator, termer

زندانی (اسم)
prisoner, jailbird, termer, inmate

انگلیسی به انگلیسی

• prisoner, captive

پیشنهاد کاربران

بپرس