termagant

/ˈtɜːrməɡənt//ˈtɜːməɡənt/

معنی: پتیاره، داد و بیداد کن، سلیطه
معانی دیگر: (زن) ارغه، ارناوود، دعوایی، پرجنجال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a woman who loudly and persistently scolds, nags, or quarrels; shrew.
صفت ( adjective )
مشتقات: termagantly (adv.)
• : تعریف: scolding, nagging, quarrelsome, or abusive; shrewish.

جمله های نمونه

1. Tigress might have been a termagant, but without her what home could he have?
[ترجمه گوگل]ببر ممکن بود یک ترمگانت باشد، اما بدون او چه خانه ای می توانست داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]ممکن بود که tigress یک termagant باشد، اما بدون او چه خانه ای می تواند داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A termagant wife may, in some respects, be considered a tolerable blessing.
[ترجمه گوگل]ممکن است از برخی جهات، یک همسر ترماغن نعمتی قابل تحمل تلقی شود
[ترجمه ترگمان]همسر termagant می تواند در برخی جهات برای خود موهبت الهی تلقی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A termagant wife may, therefore, in some respects, be considered a tolerable blessing.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ممکن است از برخی جهات، یک زن ترماغن نعمتی قابل تحمل تلقی شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین زن termagant ممکن است در برخی موارد یک موهبت قابل قبولی تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wootton had already gone home: he had a young family and a termagant wife.
[ترجمه گوگل]ووتن قبلاً به خانه رفته بود: او یک خانواده جوان و یک همسر ترمگان داشت
[ترجمه ترگمان]Wootton قبلا به خانه رفته بود؛ یک خانواده و همسر termagant داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. From even this stronghold the unlucky Rip was at length routed by his termagant wife.
[ترجمه گوگل]حتی از این سنگر، ​​ریپ بدشانس در طولانی مدت توسط همسر ترمگانت او رانده شد
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر از این دژ، آن موسسه دوره ام بخت برگشته بر حسب تصادف با همسر his شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The angel that Pierre had married in Madagascar had become a termagant, blinded by jealousy.
[ترجمه گوگل]فرشته ای که پیر در ماداگاسکار با او ازدواج کرده بود تبدیل به یک ترماگانت شده بود که از حسادت کور شده بود
[ترجمه ترگمان]فرشته ای که پی یر در ماداگاسکار ازدواج کرده بود تبدیل به a شده بود که از حسادت کور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Marriage had ended his freedom, and on top of that Tigress was such a termagant .
[ترجمه گوگل]ازدواج به آزادی او خاتمه داده بود، و علاوه بر آن، ببر یک ترماغول بود
[ترجمه ترگمان]ازدواج به آزادی او پایان داده بود، و در راس آن tigress چنان a بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پتیاره (اسم)
callet, shrew, termagant

داد و بیداد کن (اسم)
termagant, rowdy

سلیطه (اسم)
shrew, termagant, jezebel

انگلیسی به انگلیسی

• shrewish and quarrelsome woman

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A harsh or overbearing woman; a scolding person 👩‍⚖️
🔍 مترادف: Shrew
✅ مثال: His termagant mother constantly criticized his every decision.

بپرس