tergiversate

/ˈtɜːrdʒɪvəseɪt//ˈtɜːdʒɪvəseɪt/

معنی: مرتد شدن، از مسلک خود دست کشیدن
معانی دیگر: (از عقیده یا دین و غیره) برگشتن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tergiversates, tergiversating, tergiversated
مشتقات: tergiversation (n.), tergiversator (n.)
(1) تعریف: to cause doubt or be intentionally ambiguous; equivocate.
مشابه: equivocate

(2) تعریف: to change or abandon what one has believed, advocated, or practiced; become a renegade.

مترادف ها

مرتد شدن (فعل)
abjure, apostatize, defect, tergiversate

از مسلک خود دست کشیدن (فعل)
tergiversate

پیشنهاد کاربران

( در علم سیاست ) رویکرد صبر و انتظار
wait - and - see approach
مثلا در قضیه برجام از دیدگاه ما، امریکا tergiversate می کند ( اتلاف وقت/ تعلل ) ولی از دیدگاه ایالات متحده، آنان سیاست wait - and - see در پیش گرفته اند.
معنی1:طفره رفتن، ) اصطلاحا ) خود را به کوچه علی چپ زدن مترادف:evade/equivocate/prevaricate
معنی2: دست کشیدن، برگشتن ( مثلا دست کشیدن از دین خاصی، حمایت حزب خاصی و . . . )

بپرس