1. the tenuity of a hair
باریکی یک مو
2. the tenuity of my understanding
کمی قوه ی ادراک من
3. the tenuity of the air in upper elevations
رقت هوا در ارتفاعات بالاتر
4. to speak with a tenuity of voice
با صدایی نارسا صحبت کردن
tenuity
/tɪˈnjuːɪti//tɪˈnjuːɪti/
معنی: سادگی، لطافت، قلت، رقت، باریکی
معانی دیگر: کمی، نازکی، تنکی، ضعف، نارسایی
جمله های نمونه
مترادف ها
سادگی (اسم)
homeliness, ease, facility, chastity, simplicity, naivety, plainness, simpleness, easiness, tenuity, rusticity, simple-mindedness
لطافت (اسم)
subtlety, elegance, tenuity, rosewater
قلت (اسم)
paucity, tenuity
رقت (اسم)
sympathy, tendresse, tenuity, subtility
باریکی (اسم)
tenuity
تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید