tensile

/ˈtensəl//ˈtensaɪl/

معنی: کش دار، قابل انبساط
معانی دیگر: وابسته به یا دارای تنیدگی، تنش پذیر، کششی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tensilely (adv.), tensility (n.)
(1) تعریف: of or relating to tension.

- tensile stress
[ترجمه گوگل] تنش کششی
[ترجمه ترگمان] تنش کششی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: able to be stretched, elongated, or extended; ductile.
مشابه: malleable

- This new type of steel is more tensile and therefore can be stretched to a greater extent.
[ترجمه گوگل] این نوع جدید فولاد کشش بیشتری دارد و بنابراین می توان آن را تا حد بیشتری کشش داد
[ترجمه ترگمان] این نوع جدید فولاد استحکام بیشتری دارد و بنابراین می تواند تا حد زیادی کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. All parts are machined from top grade, high tensile aluminium.
[ترجمه گوگل]تمام قطعات از آلومینیوم درجه بالا و با کشش بالا ماشینکاری می شوند
[ترجمه ترگمان]تمام قطعات از درجه بالا، آلومینیوم کششی بالا ماشینکاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Certain materials can be manufactured with a high tensile strength.
[ترجمه گوگل]مواد خاصی را می توان با استحکام کششی بالا تولید کرد
[ترجمه ترگمان]مواد خاصی می توانند با استحکام کششی بالایی تولید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are tough, tensile; part of the structure of the poem rather than decorative vines creeping around it.
[ترجمه گوگل]آنها سخت، کششی هستند بخشی از ساختار شعر به جای انگورهای تزئینی که در اطراف آن می خزند
[ترجمه ترگمان]آن ها سخت، کشش و بخشی از ساختار شعر هستند به جای این که تاک ها زینتی در اطراف آن نفوذ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its light weight and high tensile strength make it easy to install and wonderfully versatile.
[ترجمه گوگل]وزن سبک و استحکام کششی بالا نصب آن را آسان و به طرز شگفت انگیزی همه کاره می کند
[ترجمه ترگمان]وزن کم و استحکام کششی بالای آن باعث می شود که نصب و فوق العاده متنوع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The device incorporates a high tensile steel tube which clamps to the steering wheel and an integral alarm.
[ترجمه گوگل]این دستگاه دارای یک لوله فولادی با کشش بالا است که به فرمان و یک زنگ هشدار یکپارچه متصل می شود
[ترجمه ترگمان]این دستگاه دارای یک لوله فولادی کششی بالا است که به فرمان فرمان و آژیر خطر قفل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As with tensile and bend testing, torsion testing may be done under various stress or displacement programs.
[ترجمه گوگل]همانند تست کششی و خمشی، تست پیچش ممکن است تحت برنامه های تنش یا جابجایی مختلف انجام شود
[ترجمه ترگمان]همانند تست کشش و پیچ، تست پیچشی ممکن است تحت فشار و یا برنامه های جابجایی مختلف انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nor did its low tensile strength help either.
[ترجمه گوگل]استحکام کششی کم آن نیز کمکی نکرد
[ترجمه ترگمان]قدرت کشش کم نیز نیز به این کار کمک نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the tensile strength of monofilament spun by arachnids was the key.
[ترجمه گوگل]برای استحکام کششی تک رشته‌ای که توسط عنکبوت‌ها چرخانده می‌شود، کلید اصلی بود
[ترجمه ترگمان]برای نیروی کششی monofilament که با عنکبوتیان رو به رو شده، این کلید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Again, relatively high tensile strength may be accompanied by very poor compression characteristics.
[ترجمه گوگل]باز هم، استحکام کششی نسبتاً بالا ممکن است با ویژگی های فشاری بسیار ضعیف همراه باشد
[ترجمه ترگمان]مجددا، قدرت کشش نسبتا بالا ممکن است با ویژگی های فشرده سازی بسیار ضعیف همراه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Each of these hazards can reduce the tensile strength by several percent.
[ترجمه گوگل]هر یک از این خطرات می تواند مقاومت کششی را تا چند درصد کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]هر یک از این خطرات می تواند استحکام کششی را تا چند درصد کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The following year, Brinley began routine tensile tests for steel.
[ترجمه گوگل]سال بعد، برینلی آزمایش های معمول کشش فولاد را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]در سال بعد، Brinley آزمایش های کششی روتین خود را برای فولاد آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tensile behaviour of fibres is dependant on the weak structure of the fibre.
[ترجمه گوگل]رفتار کششی الیاف به ساختار ضعیف الیاف بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]رفتار کششی الیاف به ساختار ضعیف فیبر بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tensile properties and microstructure of the first loading region, last region and transition region of TA15alloy parts with different local loading were studied by experiment.
[ترجمه گوگل]خواص کششی و ریزساختار اولین ناحیه بارگیری، آخرین ناحیه و ناحیه انتقال قطعات آلیاژی TA15 با بارگذاری موضعی متفاوت توسط آزمایش مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]خواص کششی و ریزساختار منطقه بارگذاری اول و منطقه گذار از بخش های TA۱۵alloy با بار محلی مختلف به وسیله آزمایش بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The influence of peak-aged state on the tensile properties of 3J21 alloy was discussed at room temperature under atmospheric condition.
[ترجمه گوگل]تأثیر حالت اوج پیری بر خواص کششی آلیاژ 3J21 در دمای اتاق تحت شرایط جوی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر حالت پیک بر خواص کششی آلیاژ ۳ J۲۱ در دمای اتاق تحت شرایط جوی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کش دار (صفت)
supple, elastic, ventilatory, tensile

قابل انبساط (صفت)
tensile, expandable

تخصصی

[عمران و معماری] کششی
[نساجی] قابل انبساط - کش دار - قابل کشش

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being stretched
the tensile strength of something such as wire, rope, or concrete, is its ability not to break when a force is applied to it; a technical term.

پیشنهاد کاربران

بپرس